هرگاه خواستى از مدينه بيرون آئى غسل كن و برو نزد قبر پيغمبر صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله و به عمل آور آنچه پيشتر مى كردى پس وداع كن آن حضرت را و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيك يا رَسُولَ اللّهِ
سلام بر تو اى رسول خدا
اَسْتَوْدِعُك اللّهَ وَاَسْتَرْعيك وَاَقْرَءُ عَلَيك السَّلامَ آمَنْتُ بِاللّهِ وَبِما
تو را به خدا مى سپارم و از تو خواهم رعايتم کنى و بر تو سلام مى فرستم ايمان دارم به خدا و بدانچه
جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْتَ عَلَيهِ اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَةِ قَبْرِ
تو آوردى و بدان راهنمائى کردى خدايا قرار مده اين زيارتم را آخرين زيارتم از قبر
نَبِيك فَاِنْ تَوَفَّيتَنى قَبْلَ ذلِك فَاِنّى اَشْهَدُ فى مَماتى عَلى ما شَهِدْتُ
پيامبرت و اگر پيش از آنکه دوباره موفق به زيارتش شوم مرا ميراندى پس من در مرگم نيز گواهى دهم
عَلَيهِ فى حَيوتى اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُك وَرَسُولُك
بدانچه گواهى بدان دادم در زندگيم که معبودى نيست جز تو و اينکه محمد بنده و رسول تو است
صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَ الِهِ
درود خدا بر او و آلش باد
و حضرت صادق عليه السلام در وداع قبر پيغمبرصلى الله عليه و آله به يونس بن يعقوب فرموده كه بگو:
صَلَّى اللّهُ عَلَيك السَّلامُ عَلَيك لا جَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ تَسْليمى عَلَيك
درود خدا بر تو سلام بر تو قرار ندهد خدا (اين سلام را) آخرين سلامم بر تو
مؤ لّف گويد: كه ما در كتاب هدية الزّائرين در بيان تكاليف زوّار در مدينه طيبه گفتيم از چيزهائى كه مهمّ است براى ايشان آنكه مادامى كه در مدينه معظّمه هستند فرصت را غنيمت دانسته نماز بسيار كنند در مسجد حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله كه نماز در آنجامقابل ده هزار نمازى است كه در جاى ديگر كرده شود و بهترين مكانهاى مسجد روضه است كه مابين قبر و منبر است و بدانكه چنانكه شيخ ما در تحيه فرموده مقدار خوابيدن جَسَد مبارك پيغمبر ما و ائّمه صلواتُ اللّه عليهم اجمعين از زمين اشرفست از كعبه معظّمه به اتفاق جميع فقهاء چنانچه شهيدرَحَمهُاللّهُ در قواعد تصريح به آن نموده و در حديث حسن از حضرمى منقول است كه حضرت صادق عليه السلام مرا امر فرمود كه در مسجد رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله بسيار نماز كنم تا توانم و فرمود كه هميشه تو را ميسّر نمى شود كه به اين مكان شريف بيائى الخ و شيخ طوسى رَحَمهُاللّهُدر تهذيب به سند معتبر از مرازم نقل كرده كه حضرت صادق عليه السلام فرمود كه روزه گرفتن در مدينه و نماز كردن نزد ستونها واجب نيست بلكه واجب همان نماز پنجگانه و روزه ماه رمضان است و لكن هر كه خواهد روزه بدارد بهتر است از براى او و فرمود بسيار نماز كنيد در اين مسجد شريف تا توانيد كه بهتر است از براى شما و بدانيد كه آدمى گاه هست زيرك مى باشد در كار دنيا مردم او را مدح مى كنند كه چه بسيار زيرك است فلانى پس چون باشد كسى كه در امر آخرت زيرك باشد و زيارت كن حضرت رسول الله صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله را در هر روز مكرّر و همچنين ائمّه بقيع را به اندازه اى كه ممكن است ترا و هر وقت كه مشاهده كردى حجره حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله را سلام بكن بر آن حضرت و مادامى كه در مدينه هستى مواظب خود باش و خود را حفظ كن از گناهان و مظالم و تدبّر و تفكر كن در شرافت آنجا خصوص در مسجد شريف كه قدمهاى مبارك حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله بر آن زمينها گذاشته شده و آن بزرگوار در كوچه و بازار آن تردّد فرموده و در مسجد آن نماز خوانده و آنجا موضع وحى و تنزيل است و حضرت جبرئيل و ملائكه مقربّين آنجا فرود مى آمدند وَلَنِعْمَ ما قيلَ.
اَرْضٌ مَشى جِبْريلُ فى عَرَصاتِها وَاللّهُ شَرَّفَ اَرْضَها وَسَمائَها زمينى كه قدم زد جبرئيل در عرصه اش و خدا شرف داد زمين و آسمانش را
و تا ممكن شود تو را تصدّق كن در مدينه خصوص در مسجد و بخصوص به سادات و ذُرّيه رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله كه ثواب جزيل و اجر عظيم برآن مترتّب است و علامه مجلسى رَحَمهُاللّهُ فرموده كه در روايت معتبر وارد شده است كه درهمى كه در آنجا تصدّق كنند برابر است با ده هزار درهم كه در جاهاى ديگر تصدّق كنند و اگر ممكن شود تو را اختيار كن مجاورت آن بلد طيب را كه مجاورت در مدينه مستحبّ است و احاديث مستفيضه در فضيلت آن وارد شده :
سَقَى اللّهُ قَبْرا بِالْمَدينَةِ غَيثَهُ فَقَدْ حَلَّ فيهِ الاْمْنُ بِالْبَرَكاتِ سيراب گرداند خدا قبر مدينه را بوسيله بارانش كه براستى فرو رفت در آن امنيت و بركتها نَبِىُّ الْهُدى صَلّى عَلَيهِ مَليكهُ وَبَلَّغَ عَنّا رُوحَهُ التُّحَفاتِ پيامبر هدايت كه خدايش بر او درود فرستد و برساند از ما به روحش تحفه هائى وَصَلّى عَلَيهِ اللّهُ ما ذَرَّ شارِقٌ وَلاحَتْ نُجُومُ اللَّيلِ مُبْتَدِراتٍ و درود فرستد خدا بر او تا بتابد خورشيد و تا ستارگان شب درخشندگى دارند
فصل چهارم
فضيلت زيارت حضرت اميرالمؤمنين عَليهِ السّلام
مطلب اوّل: در فضيلت زيارت آن حضرت است شيخ طوسى به سند صحيح از محمّد بن مسلم از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود خداوند خلق نفرموده مخلوقى بيشتر از ملائكه و بدرستى كه هر روزى نازل مى شوند هفتاد هزار ملك و بيايند به بيت المعمور وطواف مى كنند به دور آن و چون از طواف آنجا فارغ شدند به طواف كعبه مى روند و چون از طواف كعبه فارغ شدند بسوى قبر پيغمبرصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله مى آيند و سلام مى كنند بر آن حضرت پس از آن مى آيند به سوى قبر امير المومنين عليه السلام و سلام مى كنند بر آن حضرت بعد از آن مى آيند نزد قبر حسين عليه السلام و سلام مى كنند بر آن جناب پس از آن به آسمان بالا مى روند و مثل ايشان هر روز نازل مى شود تا روز قيامت پس فرمود آن حضرت كه هر كه زيارت كند امير المومنين عليه السلام را و عارف به حقّ آن حضرت باشد يعنى آن جناب را امام واجب الا طاعة و خليفه بِلافَصْل داند و از روى تجبّر و تكبّر به زيارت نيامده باشد حق تعالى بنويسد از براى او اجر صد هزار شهيد و گناهان گذشته و آينده او را بيامرزد و مبعوث گردد در روز قيامت از جمله ايمنان از اهوال آن روز و آسان گرداند بر او حساب را و استقبال نمايند او را ملائكه و چون برگردد از زيارت او را مشايعت نمايند تا به خانه خود برگردد و اگر بيمار شود به عيادت او بيايند و اگر بميرد متابعت جنازه او بكنند و از براى او طلب آمرزش نمايند تا قبرش و سيد عبدالكريم بن طاوس در فَرْحَةُ الغَرِىّ از آن حضرت روايت كرده كه فرمود هر كه پياده به زيارت امير المومنين عليه السلام برود حق تعالى به هر گامى ثواب يك حجّ ويك عمره براى او بنويسد و اگر پياده برگردد به هر گامى ثواب دو حج و دو عمره از براى او بنويسد و نيز از آن حضرت روايت كرده كه به اِبن مارِد فرمود اى پسر مارد هر كه زيارت كند جدّم امير المومنين عليه السلام را عارفاً بِحَقّهِ بنويسد حق تعالى از براى او به عدد هر گامى حجّ مقبول و عمره پسنديده اى ، اى پسر مارد وَاللّهِ نمى خورد آتش جهنّم قدمى را كه غبارآلوده شود در زيارت حضرت امير المومنين عليه السلام خواه پياده رَوَد خواه سواره اى پسر مارد بنويس اين حديث را به آب طلا و نيز از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود ما مى گوئيم كه در پشت كوفه قبرى هست كه پناه نمى برد به آن قبر دردناكى مگر آنكه حق تعالى او را شفا كرامت فرمايد
مؤ لّف گويد كه از اخبار معتبره ظاهر مى شود كه حق تعالى قبر امير المومنين عليه السلام و اولاد طاهرينش را مَعْقِل خائِفين و مَلْجا مُضْطَرّين و اَمانِ اهل زمين قرار داده هر غمناكى كه نزد او برود غمش زايل گردد و هر دردناكى كه خود را به او بمالد شفا گيرد و هر كه به آن پناه برد در امان باشد سيد عبدالكريم بن طاوس روايت كرده از محمّد بن على شيبانى كه گفت من و پدرم و عمّم حسين به نحو پنهانى در شب رفتيم به زيارت قبر امير المومنين عليه السلام و اين در سال دويست و شصت و چيزى بود و من كودكى صغير بودم چون رسيديم به نزد قبر آن حضرت ديديم كه آن قبر مطهّر دورش سنگهاى سياه گذاشته شده و بنائى ندارد پس ما نزديك آن رفتيم بعضى از ما شروع كرد به خواندن قرآن و بعضى ديگر مشغول به نماز شد و بعضى مشغول به زيارت در اين حال بوديم كه ناگاه ديديم شيرى به جانب ما مى آيد چون نزديك ما آمد به فاصله يك نيزه ما از آن محلّ شريف دور شديم آن حيوان به نزديك قبر رفت و شروع كرد به ماليدن ذراع خود بر قبر يكى از ما نزديك او رفت و مشاهده كرد او را شير متعرّض او نشد او برگشت و ما را به حال شير خبر داد پس ترس از ما برطرف شد و همگى نزديك او رفتيم و او را مشاهده كرديم ديديم كه در ذراع او جراحتى است و آن دست مجروح را به قبر آن حضرت مى ماليد پس يك ساعت با اين حال بود آنگاه برفت و ما ديگر باره به حال اوّل خود به نماز و زيارت و قرائت قرآن برگشتيم و شيخ مفيد نقل كرده كه روزى هارون الرشيد به آهنگ شكار از كوفه بيرون رفت و به جانب غَريين و ثَوِيه توجّه نمود و در آنجا آهوانى ديد فرمان داد تا بازهاى شكارى و كلاب مُعَلَّم را براى شكار آهوان رها كردند و بر آنها بتاختند آهوان كه چنين ديدند فرار كرده به پشتهاى پناه بردند و در آنجا بياراميدند بازها در ناحيه بيافتادند [بيفتادند] و تازيها باز شدند و رشيد از اين مطلب در عجب شد ديگر باره آهوان از فراز پشته به نشيب آمدند بازها و تازيها آهنك ايشان نمودند ديگر باره آهوان به آن پشته پناه بردند و جانوران شكارى از قصد ايشان برگشتند تا سه مرتبه كار بدين گونه رفت هارون سخت در عجب شد غلامان خود را امر كرد كه تعجيل كنيد و مردى را كه از حال اين مكان با خبر باشد بياوريد غلامان رفتند و از قبيله بني أسد پير مردى را حاضر كردند هارون از وى پرسيد كه حال اين پشته چيست و در اين مكان چه كيفيتى است گفت اگر مرا امان مىدهى قصه آن را به عرض مىرسانم گفت با خدا عهد كردم كه ترا اذيت نكنم و در امان باشى الحال آنچه دانى بگو گفت خبر داد مرا پدرم از پدران خود كه مىگفتند قبر مطهر أمير المؤمنين عليه السلام در اين پشته واقع است و حق تعالى آن را حرم امن و امان خود قرار داده كه هر چه به آن پناه ببرد در امان باشد
فقير گويد در امثال عرب است كه مىگويند أَحْمَى مِنْ مُجِيرِ الْجَرَادِ يعنى فلانى حمايت كردنش از كسى كه در پناه او است بيشتر است از پناه دهنده ملخها و قصه آن چنان است كه مردى باديه نشين از قبيله طي كه نامش مُدْلِج بْنِ سُوَيد بود روزى در خيمه خود نشسته بود ديد جماعتى از طايفه طي آمدند و جوال و ظرفهايى با خود دارند پرسيد چه خبر است گفتند ملخهاى بسيار در اطراف خيمه شما فرود آمدهاند آمديم آنها را بگيريم مُدْلِج كه اين را شنيد برخاست سوار اسب خود شد و نيزه خود را بر دست گرفت و گفت به خدا سوگند هر كس متعرض اين ملخها شود من او را خواهم كشت أَ يكونُ الْجَرَادُ فِي جِوَارِي ثُمَّ تُرِيدُونَ أَخْذَهُ آيا اين ملخها در جوار و پناه من باشند و شما آنها را بگيريد چنين چيزى نخواهد شد پيوسته از آنها حمايت كرد تا آفتاب گرم شد ملخها پريدند و رفتند آن وقت گفت اين ملخها از جوار من منتقل شدند ديگر خود دانيد با آنها و صاحب قاموس گفته ذو الاعواد لقب شخصى خيلى عزيز بوده كه بعضى گفتهاند جد أكثم بن صيفي بوده طايفه مضر هر سال خراجى به او مىدادند و چون پير شد او را بالاى سريرى مىنشانيدند و در ميان قبايل و مياه عرب براى جبايت خراج او را طواف مىدادند و به حدى عزيز و محترم بود كه هر ترسانى خود را به سرير او مىرسانيد ايمن مىگشت و هر ذليل و خوارى كه به نزد سرير او مىآمد عزيز و ارجمند مىگرديد و هر گرسنهاى كه به نزد او مىرسيد از گرسنگى مىرهيد انتهى پس هر گاه سرير يك مرد عربى به اين مرتبه از عزت و رفعت رسد چه عجب دارد كه حق تعالى قبر ولى خود را كه حامل سريرش جبرئيل و ميكائيل و امام حسن و امام حسين عليهم السلام بودهاند معقل خائفين و ملجأ هاربين و فرياد رس بيچارگان و شفاء دردمندان قرار داده باشد پس در هر كجا باشى خود را به او برسان و تا ممكن شود خود را به او بچسبان و الحاح كن تا به فرياد تو برسد و ترا از هلاكت دنيا و آخرت نجات دهد.
لُذْ اِلى جُودِهِ تَجِدْهُ زَعيما بِنَجاةِ الْعُصاةِ يوْمَ لِقاها پناه بجودش ببر كه مى يابى او را كفيلى براى نجات گنهكار در روز رستاخيز عائِدٌ لِلْمُؤَمِّلينَ مُجيبٌ سامِعٌ ما تُسِرُّ مِنْ نَجْويها آرزو دهنده آرزومندان و اجابت كننده و شنوا است آنچه را پنهان كنى از سخنان سرّى
در دارالسّلام از شيخ ديلمى نقل شده كه روايت كردند جماعتى از صُلحاء نجف اشرف كه كسى در خواب ديد كه از قبرى كه در آن مشهد شريف و بيرون آن است ريسمانى كشيده شده متّصل به قبّه شريفه حضرت حَبْلُ اللّهِ الْمَتين امير المومنين صلوات اللّه عليه پس آن شخص انشاد كرد:
اِذا مُتُّ فَادْفِنِّى اِلى جَنْبِ حَيدَرٍ اَبى شَبَّرٍ اَكرِمْ بِهِ وَشُبَيرٍ هنگامى كه مرگم فرا رسيد مرا در كنار حيدر دفن كن كه پدر ارجمند شبر و شبير (حسن و حسين ) است فَلَسْتُ اَخافُ النّارَ عِنْدَ جِوارِهِ وَلا اَتَّقى مِنْ مُنْكرٍ وَنَكيرٍ چونكه من در جوار او ترسى از آتش ندارم و باكى از سؤ ال نكير و منكر ندارم فَعارٌ عَلى حامىِالْحِمى وَهُوَفِى الْحِمى اِذا ضَلَّ فِى الْبَيداءِ عِقالُ بَعيرٍ براى حمايت كننده قرقگاه ننگ است كه در حوزه حمايتش حتى افسار شترى گم شود
زيارت مطلقه اميرالمؤمنين عليه السلام
مطلب دوّم در كيفيت زيارت آن حضرت است بدانكه زيارات منقوله براى آن حضرت بر دو قسم است يكى مُطْلَقَه كه مُقَيدْ به وقتى از اوقات نيست و ديگر مخصوصه كه عكس آن است و اين زيارات در ضمن دو مقصد بيان مى شودمقصد اوّل در زيارات مُطْلَقه است و آنها بسيار است و ما اكتفا مى كنيم در اينجا به ذكر چند زيارت اوّل زيارتى است كه شيخ مفيد و شهيد و سيد بن طاوس و ديگران ذكر كرده اند و كيفيت آن چنان است كه هرگاه اراده زيارت نمائى غسل كن و دو جامه پاك بپوش و به چيزى از بوى خوش خود را خوشبو كن و اگر نيابى و نكنى نيز مجزى است و چون از خانه بيرون آمدى بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلى اَبْغى فَضْلَك وَاَزُورُ وَصِىَّ نَبِيك
خدايا من از خانه ام بيرون آمده و جوياى فضل تواءم و قاصد زيارت وصى پيامبرت
صَلَواتُك عَلَيهِما اَللّهُمَّ فَيسِّرْ ذلِك لى وَسَبِّبِ الْمَزارَ لَهُ وَاخْلُفْنى
که درودهاى تو بر هر دوشان باد هستم خدايا پس آسان گردان براى من آن را وفراهم کن اسباب زيارتش را وجانشينم
فى عاقِبَتى وَحُزانَتى بِاَحْسَنِ الْخِلافَةِ يا اَرْحَمَالرّاحِمينَ
باش در انجام کارم و کسانم به بهترين جانشينى اى مهربانترين مهربانان
پس روانه شو درحالى كه زبانت گويا باشد به ذكر:
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَسُبْحانَ الِلَّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللَّهُ
ستايش خداى را است و منزه است خدا و معبودى نيست جز خدا
و چون رسيدى به خندق كوفه بايست و بگو:
اَللَّهُ اَكبَرُ اَللَّهُ اَكبَرُ اَهْلَ الْكبْرِيآءِ وَالْمَجْدِ
خدا بزرگتر است خدا بزرگتر است که شايسته بزرگى و مجد
وَالْعَظَمَةِ اَللَّهُ اَكبَرُ اَهْلَ التَّكبير وَالتَّقدْيسِ وَالتَّسْبيحِ وَالاْلا ءِ اَللَّهُ اَكبَرُ
و عظمت است خدا بزرگتر است که شايسته بزرگ شمردن و تقديس و تنزيه و نعمتها است خدا بزرگتر است
مِمّا اَخافُ وَاَحْذَرُ اَللَّهُ اَكبَرُ عِمادى وَعَلَيهِ اَتَوَكلُ اَللَّهُ اَكبَرُ رَجآئى
از آنچه مى ترسم و بيم دارم خدا بزرگتر است که تکيه گاه من است و توکل بر او کنم خدا بزرگتر است که اميد من
وَاِلَيهِ اُنيبُ اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتى وَالْقادِرُ عَلى طَلِبَتى تَعْلَمُ
است و بسويش باز گردم خدايا تو ولى نعمت منى و تواناى بر انجام خواسته ام هستى مى دانى
حاجَتى وَما تُضْمِرُهُ هَواجِسُ الصُّدُورِ وَخَواطِرُ النُّفُوسِ فَاَسْئَلُك
حاجتم را و آنچه را پنهان کند تشويشهاى دلها و خاطرات نفوس پس از تو خواهم
بِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى الَّذى قَطَعْتَ بِهِ حُجَجَ الْمُحْتَجّينَ وَعُذْرَ
به محمد مصطفى که قطع کردى بوسيله او دليلهاى دليل تراشان و عذر
الْمُعْتَذِرينَ وَجَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ اَنْ لا تَحْرِمَنى ثَوابَ زِيارَةِ
عذرخواهان را و او را براى جهانيان رحمت قرار دادى که محرومم نکنى از ثواب زيارت
وَلِيك وَاَخى نَبِيك اَميرِ الْمؤْمِنينَ وَقَصْدَهُ وَتَجْعَلَنى مِنْ وَفْدِهِ
ولى خود و برادر پيامبرت امير مؤ منان و توجه بسويش و قرار دهى مرا از واردين
الصّالِحينَ وَشِيعَتِهِ الْمُتَّقينَ بِرَحْمَتِك يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
شايسته و شيعيان پرهيزکارش به مهرت اى مهربانترين مهربانان
وچون نمودار شود براى تو قُبِّه شريفه آن حضرت بگو:
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى مَا اخْتَصَّنى بِهِ مِنْ
ستايش خداى را که مخصوصم داشت
طيبِ الْمَوْلِدِ وَاسْتَخْلَصَنى اِكراماً بِهِ مِنْ مُوالاةِ الاَْبْرارِ السَّفَرَةِ
به پاکى ولادت و برگزيدم از روى اکرام بدوستى نيکان و سفيران
الاَْطْهارِ وَالْخِيرَةِ الاَْعْلامِ اَللّهُمَّ فَتَقَبَّلْ سَعْيى اِلَيك وَتَضَرُّعى بَينَ
پاک و برگزيدگان نمونه خدايا پس بپذير کوششم را بسويت و زاريم را پيش
يدَيك وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى لا تَخْفى عَلَيك اِنَّك اَنْتَ اللَّهُ الْمَلِك الْغَفّارُ
درگاهت و بيامرز گناهانم را که بر تو پوشيده نيست که براستى توئى خداى فرمانرواى آمرزش پيشه
مؤ لّف گويد: كه چون در وقت ديدن قبّه منوره يك حال نشاط و شوقى براى زائر روى مى دهد كه ميل دارد در آن وقت تمام توجّه خود را به آن جناب نمايد و به هر لسانى و بيانى كه تواند مدح و ثناى آن بزرگوار گويد خصوص زائر اگر از اهل علم و كمال باشد دوست مى دارد كه اگر شعر بليغى در نظر داشته باشد در آن حال به آن تَمَثُّل جُويد لذا بخاطرم رسيد كه اين چند شعر را از قصيده هائيه اُزْرِيه كه مناسب اين مقام است ذكرنمايم و رَجاء واثق كه سلامى از جانب اين صاحب صحيفه سُوداء به آن صاحب قُبّه بَيضاء بنمايد و از دُعاى خير فراموشم نفرمايد وَالاَْشْعارُ هذِهِ:
اَيهَا الرّاكبُ الْمُجِدُّ رُوَيداً بِقُلُوبٍ تَقَلَّبَتْ فى جَواها اى سوار تندرو مهلتى ده بر دلهائى كه زير و رو شوند در سوز و گدازش اِنْ تَرائَتْ اَرْضُ الْغَرِيينِ فَاخْضَعْ وَاخْلَعِ النَّعْلَ دُونَ وادى طُواها چون نمايان گشت سرزمين نجف خضوع كن و كفش را در بيرون دروازه شهر از پاى بيرون آر وَاِذا شِمْتَ قُبَّةَ الْعالَمِ الاَْعْلى وَاَنْوارُ رَبِّها تَغْشاها و چون چشمت به گنبد عالم اعلى افتاد كه انوار پروردگارش پوشانده فَتَواضَعْ فَثَمَّ دارَةُ قُدْسٍ تَتَمَنَّى الاَْفْلاك لَثْمَ ثَراها فروتنى كن كه آنجا خانه قدسى است كه افلاك آرزوى بوسيدن خاكش را كنند قُلْ لَهُ وَالدُّمُوعُ سَفْحُ عَقيقٍ وَالْحَشا تَصْطَلى بِنارِ غَضاها به او بگو با ديده خونبار چون عقيق سرخ و با دلى سوزان به آتش فروزانش يابْنَ عَمِّ النَّبىِّ اَنْتَ يدُ اللَّهِ الَّتى عَمَّ كلَّ شَىْءٍ نَداها اى پسر عموى پيغمبر توئى دست خدا كه فرا گرفته سخايش همه چيز را اَنْتَ قُرْآنُهُ الْقَديمُ وَاَوْصافُ ك آياتُهُ الَّتى اَوْحاها توئى قرآن قديم حق و صفات تو آيه هاى آن قرآن است كه وحى كرد آن را خَصَّك اللَّهُ فى مَاءثِرَ شَتّى هِىَ مِثْلُ الاَْعْدادِ لا تَتَناهى ويژه ات داشت خدا به افتخارات گوناگونى كه مانند اعداد بى پايان است لَيتَ عَيناً بِغَيرِ رَوْضِك تَرْعى قَذِيتْ وَاسْتَمَرَّ فيها قَذاها اى كاش چشمى كه در غير بوستان تو بچرد پر از خاشاك شود و اين خاشاك همچنان در آن بماند اَنْتَ بَعْدَ النَّبِىِّ خَيرُ الْبَرايا وَالسَّما خَيرُ ما بِها قَمَراها تو بعد از پيغمبر بهترين مردمى چنانچه در آسمان بهترين اختران مهر و ماه اند لَك ذاتٌ كذاتِهِ حَيثُ لَوْلا اَنَّها مِثْلُها لَما آخاها ذات تو چون ذات پيمبر است و اگر چنين نبود هرگز تو را به برادرى خويش نمى گرفت قَدْ تَراضَعْتُما بِثَدْىِ وِصالٍ كانَ مِنْ جَوْهَرِ التَّجَلّى غِذاها هر دوى شما از پستان وصالى شير خورده ايد كه غذاى آن از گوهر تجلى حق بود يا اَخَا الْمُصْطَفى لَدَىَّ ذُنُوبٌ هِىَ عَينُ الْقَذا وَاَنْتَ جَلاها اى برادر پيامبر مصطفى مرا گناهانى است كه چون خارى در چشم منند و توئى جلا دهنده آن لَك فى مُرْتَقَى الْعُلى وَالْمَعالى دَرَجاتٌ لا يرْتَقى اَدْناها تو را در نردبان رفعت و برترى درجاتى است كه از پائين ترين آنها نتوان بالا رفت لَك نَفْسٌ مِنْمَعْدِنِ اللُّطْفِصيغَتْ جَعَلَ اللَّهُ كلَّ نَفْسٍ فِداها تو را جانى است كه از معدن لطف حق پى ريزى شده و خدا هر جانى را فداى آن كند
و چون به دروازه نجف برسى بگو:
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى هَدانا لِهذا وَما كنّا لِنَهْتَدِىَ
ستايش خدائى را که مرا بدين جا راهنمائى کرد
لَوْلا اَنْ هَدانَا اللَّهُ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى سَيرَنى فى بِلادِهِ وَحَمَلَنى عَلى
و ما خود نمى توانستيم بدان راهبر شويم اگر خدا راهنمائيمان نمى کرد ستايش خدائى را که مرا در شهرهاى خويش سير داد و بر
دَوآبِّهِ وَطَوى لِىَ الْبَعيدَ وَصَرَفَ عَنِّى الْمَحْذوُرَ وَدَفَعَ عَنِّى
چهارپايانش سوار کرد و راههاى دور را زير پايم در نورديد و هرمحذورى را از سر راهم
الْمَكرُوهَ حَتّى اَقْدَمَنى حَرَمَ اَخى رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ الِهِ
برداشت ناراحتى را از من دور کرد تا فرودم آورد در حرم برادر رسول او که درود خدا بر او و آلش باد
پس داخل شهر شو و بگو:
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى اَدْخَلَنى هذِهِ الْبُقْعَةَ الْمُبارَكةَ الَّتى
ستايش خاص خدائى است که واردم کرد در اين بقعه مبارکه اى که
بارَك اللَّهُ فيها وَاخْتارَها لِوَصِىِّ نَبِيهِ اَللّهُمَّ فَاجْعَلْها شاهِدَةً لى
برکت داد خداوند در او و آن را براى وصى پيامبرش انتخاب فرمود خدايا پس آن را گواه من قرار ده
پس چون به درگاه اوّل برسى بگو:
اَللّهُمَّ لِبابِك وَقَفْتُ وَبِفِنائِك نَزَلْتُ وَبِحَبْلِك
خدايا به در خانه تو ايستادم و به آستانت فرود آمدم و به ريسمان تو
اعْتَصَمْتُ وِلِرَحْمَتِك تَعَرَّضْتُ وَبِوَلِيك صَلَواتُك عَلَيهِ تَوَسَّلْتُ
چنگ زدم و خود را در مهر تو قرار دادم و به نماينده تو که درودهاى تو بر او باد توسل جستم
فَاجْعَلها زِيارَةً مَقْبوُلَةً وَدُعآءً مُسْتَجاباً
پس آن را بگردان زيارتى پذيرفته و دعائى اجابت شده
پس چون به در صحن برسى بگو:
اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الْحَرَمَ حَرَمُك وَالْمَقامَ مَقامُك وَاَ نَااَدْخُلُ اِلَيهِ اُناجيك
خدايا اين حرم حرم تو است و اين مقام مقام تو است و من داخل آن گردم و با تو راز گويم
بِما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى وَمِنْ سِرّى وَنَجْواىَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْحَنّانِ الْمَنّانِ
بدانچه تو بدان از من داناترى و هم از درون من و از راز من آگاهى ستايش خاص خداى پرنعمت و پرمنت
الْمُتَطَوِّلِ الَّذى مِنْ تَطَوُّلِهِ سَهَّلَ لى زِيارَةَ مَوْلاىَ بِاِحْسانِهِ وَلَمْ
و پربخششى است که از بخشش او است که آسان کرد براى من زيارت مولايم را به احسانش و چنانم
يجْعَلْنى عَنْ زِيارَتِهِ مَمْنوُعاً وَلا عَنْ وِلايتِهِ مَدْفُوعاً بَلْ تَطَوَّلَ
نکرد که از زيارتش ممنوع باشم و نه از ولايتش برکنار بلکه بخشش کرد
وَمَنَحَ اَللّهُمَّ كما مَنَنْتَ عَلَىَّ بِمَعْرِفَتِهِ فَاجْعَلْنى مِنْ شيعَتِهِ وَاَدْخِلْنىِ
و احسان فرمود خدايا چنانچه بر من بوسيله معرفتش منت نهادى پس مرا از شيعيانش قرار ده
الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
و بوسيله شفاعتش داخل بهشتم گردان اى مهربانترين مهربانان
پس داخل صحن شو و بگو:
اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى اَكرَمَنى بِمَعْرِفَتِهِ وَمَعْرِفَةِ رَسوُلِهِ وَمَنْ فَرَضَ عَلَىَّ طاعَتَهُ
ستايش خدائى را که گرامى داشت مرا بوسيله شناختن او و شناختن پيامبرش و آن کس که اطاعتش را بر من واجب فرمود
رَحْمَةً مِنْهُ لى وَتَطَوُّلاً مِنْهُ عَلَىَّ وَمَنَّ عَلَىَّ بِالاْيمانِ الْحَمْدُ لِلَّهِ
از روى مهرى که به من داشت و بخششى که به من فرمود و منت نهاد بر من به ايمان ، ستايش خدائى را
الَّذى اَدْخَلَنى حَرَمَ اَخى رَسوُلِهِ وَاَرانيهِ فى عافِيةٍ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى
که وارد کرد مرا به حرم برادر رسولش و در حال تندرستى آن را نشان من داد ستايش خدائى را که مرا
جَعَلَنى مِنْ زُوّارِ قَبْرِ وَصِىِّ رَسوُلِهِ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا
از زائران قبر وصى رسولش قرار داد گواهى دهم که معبودى نيست جز خداى يگانه اى که
شَريك لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ جآءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ
شريک ندارد و گواهى دهم که محمد بنده و رسول او است که بحق از نزد خدا آمده
وَاَشْهَدُ اَنَّ عَلِياً عَبْدُاللَّهِ وَاَخوُ رَسوُلِ اللَّهِ اَللَّهُ اَكبَرُ اَللَّهُ اَكبَرُ اَللَّهُ اَكبَرُ لا
و گواهى دهم که على بنده خدا و برادر رسول او است ، خدا بزرگتر است خدا بزرگتر است ....
اِلهَ اِلا اللَّهُ وَاللَّهُ اَكبَرُ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى هِدايتِهِ وَتَوْفيقِهِ لِما دَعا اِلَيهِ
معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر است و ستايش خداى را بر راهنمائيش و توفيقش به راهى که بدان (مردم را)
مِنْ سَبيلِهِ اَللّهُمَّ اِنَّك اَفْضَلُ مَقْصوُدٍ وَاَكرَمُ مَاْتِىٍّ وَقَدْ اَتَيتُك
خوانده است خدايا براستى تو بهترين مقصود و گرامى ترين کسى هستى که نزدت آيند و اينک به درگاهت آمده
مُتَقَرِّباً اِلَيك بِنَبِيك نَبِىِّ الرَّحْمَةِ وَبِاَخيهِ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ
و تقرب جويم بسويت بوسيله پيامبرت پيامبر رحمت و به برادرش امير مؤ منان على بن
اَبيطالِبٍ عَلَيهِمَا السَّلامُ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَلا تُخَيبْ
ابيطالب عليهماالسلام پس درود فرست بر محمد و آل محمد و نوميد مکن
سَعْيى وَانْظُرْ اِلَىَّ نَظْرَةً رَحيمَةً تَنْعَشُنى بِها وَاجْعَلْنى عِنْدَك وَجيهاً
کوششم را و بنگر به من به نگاهى مهربانانه که نجات و سربلنديم بخشى بدان و قرارم ده در پيش خود آبرومند
فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبينَ
در دنيا و آخرت و هم از مقربان
وچون به در رواق برسى بايست و بگو:
اَلسَّلامُ عَلى رَسوُلِ اللَّهِ اَمينِ اللَّهِ عَلى وَحْيهِ وَعَزآئِمِ اَمْرِهِ الْخاتِمِ
سلام بر رسول خدا امين خدا بر وحيش و بر دستورات حتمى اش ختم کننده
لِما سَبَقَ وَالْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَالْمُهَيمِنِ عَلى ذلِك كلِّهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ
آنچه گذشته و گشاينده آنچه پس از اين آيد و نگهبان بر همه آنها (سلام و) رحمت خدا
وَبَرَكاتُهُ السَّلامُ عَلى صاحِبِ السَّكينَةِ السَّلامُ عَلَى الْمَدْفوُنِ
و برکاتش (بر او باد) سلام بر دارنده آرامش مخصوص حق سلام بر آنکه
بِالْمَدينَةِ السَّلامُ عَلَى الْمَنْصُورِ الْمُؤَيدِ السَّلامُ عَلى اَبِى الْقاسِمِ
در مدينه مدفون است سلام بر آن يارى شده و تاءييد شده حق سلام بر ابوالقاسم
مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
محمد بن عبداللّه و رحمت خدا و برکاتش
پس داخل رواق شو و در وقت داخل شدن پاى راست را مقدم دار و بايست بر در حرم و بگو:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ
گواهى دهم که معبودى نيست جز
وَحْدَهُ لا شَريك لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ جآءَ بِالْحَقِّ مِنْ
خداى يگانه اى که شريک ندارد و گواهى دهم که محمد بنده و رسول او است که بحق از نزد
عِنْدِهِ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلينَ اَلسَّلامُ عَلَيك يا رَسوُلَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك
او آمده و رسولان را تصديق فرمود سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو
يا حَبيبَ اللَّهِ وَخِيرَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ اَلسَّلامُ عَلى اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَبْدِاللَّهِ
اى حبيب خدا و برگزيده اش از خلق او سلام بر امير مؤ منان بنده خدا
وَاَخى رَسوُلِ اللَّهِ يا مَوْلاىَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ عَبْدُك وَابْنُ عَبْدِك
و برادر رسول خدا اى مولاى من اى امير مؤ منان بنده تو و پسر بنده تو
وَابْنُ اَمَتِك جآءَك مُسْتَجيراً بِذِمَّتِك قاصِداً اِلى حَرَمِك مُتَوَجِّهاً اِلى
و فرزند کنيز تو به نزدت آمده پناه جويم به عهده و ذمه تو قاصدم حرمت را و به
مَقامِك مُتَوَسِّلاً اِلىَ اللَّهِ تَعالى بِك ءَاَدْخُلُ يا مَوْلاىَ ءَاَدْخُلُ يا اَميرَ
مقامت توجه کرده ام و به درگاه خداى تعالى بوسيله تو توسل جسته ام آيا داخل شوم اى مولاى من آيا داخل شوم اى امير
الْمُؤْمِنينَ ءَاَدْخُلُ يا حُجَّةَ اللَّهِ ءَاَدْخُلُ يا اَمينَ اللَّهِ ءَاَدْخُلُ يا مَلائِكةَ
مؤ منان آيا داخل شوم اى حجت خدا آيا داخل شوم اى امين خدا آيا داخل شوم اى فرشتگان
اللَّهِ الْمُقيمينَ فى هذَا الْمَشْهَدِ يا مَوْلاىَ اَتَاْذَنُ لى بِالدُّخوُلِ اَفْضَلَ
خدا که در اين زيارتگاه مقيم هستيد اى مولاى من آيا اذن دخولم مى دهى به بهترين
ما اَذِنْتَ لاَِحَدٍ مِنْ اَوْلِيائِك فَاِنْ لَمْ اَكنْ لَهُ اَهْلاً فَاَنْتَ اَهْلٌ لِذلِك
اذنى که به يکى از دوستانت داده اى ؟ که اگر من شايسته آن نيستم تو شايسته آنى
پس عَتَبه را ببوس و مقدم دار پاى راست را پيش از پاى چپ و داخل شو و در حال داخل شدن بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَفى سَبيلِ اللَّهِ وَعَلى مِلَّةِ رَسوُلِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ
به نام خدا و (توکل ) به خدا و در راه خدا و بر کيش رسول خدا درود خدا بر او
وَ الِهِ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى وَارْحَمْنى وَتُبْ عَلَىَّ اِنَّك اَنْتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ
و آلش خدايا بيامرز مرا و به من رحم کن و توبه ام بپذير که براستى توئى توبه پذير مهربان
پس برو تا محاذى قبر مطهّر شوى و توقّف نما پيش از رسيدن به قبر و رو به قبر كن و بگو:
اَلسَّلامُ مِنَ اللَّهِ عَلى مُحَمَّدٍ رَسوُلِ اللَّهِ اَمينِ اللَّهِ عَلى وَحْيهِ
سلام از خدا بر محمد رسول خدا که امين او است بر وحيش
وَرِسالاتِهِ وَعَزائِمِ اَمْرِهِ وَمَعْدِنِ الْوَحْىِ وَالتَّنْزيلِ الْخاتِمِ لِما سَبَقَ
و پيغامهايش و دستورات حتميش آن کان وحى و تنزيل که ختم کننده آنچه گذشته
وَالْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَالْمُهَيمِنِ عَلى ذلِك كلِّهِ الشّاهِدِ عَلَى الْخَلْقِ
و گشاينده است آنچه را پس از اين آيد و نگهبان بر همه آنها است گواه بر خلق ،
السِّراجِ الْمُنيرِ وَالسَّلامُ عَلَيهِ وَرَحْمَةُ اللَّهُ وَبَرَكاتُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
چراغ تابان و سلام بر او و رحمت خدا و برکاتش خدايا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيتِهِ الْمَظْلوُمينَ اَفْضَلَ وَاَكمَلَ وَاَرْفَعَ وَاَشْرَفَ ما
محمد و خاندان مظلومش بهترين و کاملترين و برترين و شريفترين درودى که
صَلَّيتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَنْبِيآئِك وَرُسُلِك وَاَصْفِيآئِك اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
بفرستى بر يکى از پيمبران و رسولان و برگزيدگانت خدايا درود فرست بر
اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَبْدِك وَخَيرِ خَلْقِك بَعْدَ نَبِيك وَاَخى رَسوُلِك
امير مؤ منان بنده ات و بهترين خلق تو پس از پيامبرت و برادر رسول تو
وَوَصِىِّ حَبيبِك الَّذِى انْتَجَبْتَهُ مِنْ خَلْقِك وَالدَّليلِ عَلى مَنْ بَعَثْتَهُ
و وصى حبيبت آنکس که او را از خلق خود برگزيدى و دليل بود بر آن کس که
بِرِسالاتِك وَدَيانِ الدّينِ بِعَدْلِك وَفَصْلِ قَضآئِك بَينَ خَلْقِك
به رسالتهايت برانگيختى و حاکم در دين از روى عدل و جدا کنِ حکم تو در ميان آفريدگانت
وَالسَّلامُ عَلَيهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الاَْئِمَّةِ مِنْ
و سلام بر او و رحمت خدا و برکاتش خدايا درود فرست بر پيشوايان از
وُلْدِهِ الْقَوّامينَ بِاَمْرِك مِنْ بَعْدِهِ الْمُطَهَّرينَ الَّذينَ ارْتَضَيتَهُمْ اَنْصاراً
فرزندانش قيام کنندگان به فرمان خدا پس از رسول تو آن پاکانى که پسنديدى آنها را براى يارى
لِدينِك وَحَفَظَةً لِسِرِّك وَشُهَدآءَ عَلى خَلْقِك وَاَعْلاماً لِعِبادِك
دينت و براى نگهبانى رازت و گواهان بر آفريدگانت و نشانه هائى براى بندگانت
صَلَواتُك عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ اَلسَّلامُ عَلى اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ
درودهاى تو بر ايشان همگى سلام بر امير مؤ منان على بن
اَبيطالِبٍ وَصِىِّ رَسوُلِ اللَّهِ وَخَليفَتِهِ وَالْقآئِمِ بِاَمْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ سَيدِ
ابيطالب وصى رسول خدا و جانشينش و قيام کننده به فرمان او پس از پيامبر و سيد
الْوَصِيينَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَ بِنْتِ رَسوُلِ اللَّهِ
اوصياء و رحمت خدا و برکاتش سلام بر فاطمه دختر رسول خدا
صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ الِهِ سَيدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَى الْحَسَنِ
صلى اللّه عليه و آله بانوى زنان جهانيان سلام بر حسن
وَالْحُسَينِ سَيدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ اَجْمَعينَ اَلسَّلامُ عَلَى
و حسين دو آقاى جوانان اهل بهشت از همه خلق سلام بر
الاَْئِمَّةِ الرّاشِدينَ اَلسَّلامُ عَلَى الاَْنْبِيآءِ وَالْمُرْسَلينَ اَلسَّلامُ عَلَى
امامان راه يافته سلام بر پيمبران و رسولان سلام بر
الاَْئِمَّةَ الْمُسْتَوْدَعينَ اَلسَّلامُ عَلى خآصَّةِ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ اَلسَّلامُ عَلَى
پيشوايانى که سپرده شدگان (اسرار نبوت ) هستند سلام بر خاصّان خدا از آفريدگانش سلام بر
الْمُتَوَسِّمينَ اَلسَّلامُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ قاموُا بِاَمْرِهِ وَوازَرُوا
دقيق نظران نکته سنج سلام بر آن مردان با ايمانى که قيام کردند به فرمان او و پشتيبانى کردند
اَوْلِياءَ اللَّهِ وَخافوُا بِخَوْفِهِمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْمَلاَّئِكةِ الْمُقَرَّبينَ اَلسَّلا مُ
از اولياء خدا و با ترس آنها آنان نيز ترسيدند سلام بر فرشتگان مقرب حق سلام
عَلَينا وَعَلى عِبادِ اللَّهِ الصّالِحينَ
بر ما و بر بندگان شايسته خدا
پس برو تا بايستى نزديك قبر و رو به قبر و پشت به قبله كن و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيك يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيك يا حَبيبَ
سلام بر تو اى امير مؤ منان سلام بر تو اى حبيب
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا صَفْوَةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا وَلِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ
خدا سلام بر تو اى برگزيده خدا سلام بر تو اى ولى خدا سلام
عَلَيك يا حُجَّةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا اِمامَ الْهُدى اَلسَّلامُ عَلَيك يا
بر تو اى حجّت خدا سلام بر تو اى پيشواى هدايت سلام بر تو اى
عَلَمَ التُّقى اَلسَّلامُ عَلَيك اَيهَا الْوَصِىُّ الْبَرُّ التَّقىُّ النَّقىُّ الْوَفِىُّ
نشانه پرهيزکارى سلام بر تو اى وصى نيکوکار پرهيزکار و پاکيزه با وفا
اَلسَّلامُ عَلَيك يا اَبَا الْحَسَنِ وَالْحُسَينِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا عَموُدَ
سلام بر تو اى پدر بزرگوار حسن و حسين سلام بر تو اى ستون
الدّينِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا سَيدَ الْوَصِيينَ وَاَمينَ رَبِّ الْعالَمينَ وَدَيانَ
دين سلام بر تو اى آقاى اوصياء و امانتدار پروردگار جهانيان و حکومت کننده
يوْمِ الدّينِ وَخَيرَ الْمُؤْمِنينَ وَسَيدَ الصِّدّيقينَ وَالصَّفْوَةَ مِنْ سُلالَةِ
در روز جزا (به اذن خدا) و بهترين مؤ منان و آقاى صديقين و برگزيده از نژاد
النَّبِيينَ وَبابَ حِكمَةِ رَبِّ الْعالَمينَ وَخازِنَ وَحْيهِ وَعَيبَةَ عِلْمِهِ
پيمبران و درب حکمت پروردگار جهانيان و خزينه دار وحى او و گنجينه دانشش
وَالنّاصِحَ لاُِمَّةِ نَبِيهِ وَالتّالِىَ لِرَسوُلِهِ وَالْمُواسِىَ لَهُ بِنَفْسِهِ وَالنّاطِقَ
و خيرخواه امت پيامبرش و پيرو رسولش و کسى که جانش را براى او به کف گرفت و گوياى
بِحُجَّتِهِ وَالدّاعِىَ اِلى شَريعَتِهِ وَالْماضِىَ عَلى سُنَّتِهِ اَللّهُمَّ اِنّى
به حجتش و دعوت کننده به شريعتش و رونده بر طريقه و روش او خدايا من
اَشْهَدُ اَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنْ رَسوُلِك ما حُمِّلَ وَرَعى مَا اسْتُحْفِظَ وَحَفِظَ مَا
گواهى دهم که آنچه بر عهده داشت از جانب رسول تو همه را رساند و نگهدارى کرد آنچه از او خواسته شده بود
اسْتوُدِعَ وَحَلَّلَ حَلالَك وَحَرَّمَ حَرامَك وَاَقامَ اَحْكامَك وَجاهَدَ
و حفظ کرد آنچه به او سپرده شده بود و حلال کرد حلال تو را و حرام کرد حرام تو را و برپا داشت احکامت را و پيکار کرد
النّاكثينَ فى سَبيلِك وَالْقاسِطينَ فى حُكمِك وَالْمارِقينَ عَنْ اَمْرِك
با پيمان شکنان (اصحاب جمل ) در راهت و با زور گويان در حُکمت (معاويه و همدستانش ) و با بيرون رفتگان از دين تو (خوارج )
صابِراً مُحْتَسِباً لا تَاْخُذُهُ فيك لَوْمَةُ لا ئِمٍ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَيهِ اَفْضَلَ ما
بردبارانه و پاداش جويانه و در راه تو باکى از سرزنش مردم نداشت خدايا درود فرست بر او بهترين
صَلَّيتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِياَّئِك وَاَصْفِياَّئِك وَاَوْصِياَّءِ اَنْبِيآئِك اَللّهُمَّ
درودى که بفرستى بر يکى از اولياء و برگزيدگانت و اوصياء پيمبرانت خدايا
هذا قَبْرُ وَلِيك الَّذى فَرَضْتَ طاعَتَهُ وَجَعَلْتَ فى اَعْناقِ عِبادِك
اين قبر ولى تو است که اطاعتش را واجب فرمودى و بيعتش را در گردن بندگانت قرار دادى
مُبايعَتَهُ وَخَليفَتِك الَّذى بِهِ تَاْخُذُ وَتُعْطى وَبِهِ تُثيبُ وَتُعاقِبُ وَقَدْ
و خليفه ات که بوسيله او بگيرى و بدهى و به او پاداش نيک يا کيفر دهى و من
قَصَدْتُهُ طَمَعاً لِما اَعْدَدْتَهُ لاَِوْلِيآئِك فَبِعَظيمِ قَدْرِهِ عِنْدَك وَجَليلِ
آهنگ او کرده ام به طمع آنچه آماده کرده اى براى دوستانت پس سوگند به آن مرتبه بزرگى که نزد تو دارد و آن موقعيت
خَطَرِهِ لَدَيك وَقُرْبَ مَنْزِلَتِهِ مِنْك صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
شايانى که در پيش تو دارد و منزلت نزديکش درود فرست بر محمد و آل محمد
وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ فَاِنَّك اَهْلُ الْكرَمِ وَالْجُودِ وَاَلسَّلامُ عَلَيك يا
و انجام ده با من آنچه را تو شايسته آنى که براستى تو اهل بزرگوارى و بخششى و سلام بر تو اى
مَوْلاىَ وَعَلى ضَجيعَيك آدَمَ وَنوُحٍ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
مولاى من و بر دو آرميده در کنارت آدم و نوح و رحمت خدا و برکاتش
پس ضريح را ببوس و در جانب سر بايست و بگو:
يا مَوْلاىَ اِلَيك وُفوُدى وَبِك اَتَوَسَّلُ اِلى
اى مولاى من ورودم بر تو است و بوسيله تو توسل جويم به درگاه
رَبّى فى بُلوُغِ مَقْصوُدى وَاَشْهَدُ اَنَّ الْمُتَوَسِّلَ بِك غَيرُ خائِبٍ
پروردگارم در رسيدن به مقصود خويش و گواهى دهم که هر کس به تو توسل جويد نوميد نشود
وَالطّالِبَ بِك عَنْ مَعْرِفَةٍ غَيرُ مَرْدوُدٍ اِلاّ بِقَضآءِ حَوآئِجِهِ فَكنْ لى
و جوينده به توسط تو از روى معرفت باز نگردد جز با حاجات برآورده شده پس تو
شَفيعاً اِلَى اللَّهِ رَبِّك وَرَبّى فى قَضآءِ حَوآئِجى وَتَيسيرِ اُمُورى
شفيع من شو به درگاه خدا پروردگار تو و پروردگار من در برآمدن حاجتهايم و آسان شدن کارهايم
وَكشْفِ شِدَّتى وَغُفْرانِ ذَنْبى وَسَعَةِ رِزْقى وَتَطْويلِ عُمْرى
و برطرف شدن سختيم و آمرزش گناهم و فراخى روزيم و درازى عمرم
وَاِعْطآءِ سُؤْلى فى آخِرَتى وَدُنْياىَ اَللّهُمَّ الْعَنْقَتَلَةَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ
و دادن خواسته ام در آخرتم و در دنيايم خدايا لعنت فرست بر کشندگان امير مؤ منان
اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحَسَنِ وَالْحُسَينِ اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الاَْئِمَّةِ
خدايا لعنت فرست بر کشَندِگان حسن و حسين خدايا لعنت فرست بر کشندگان امامان
وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَليماً لا تُعَذِّبُهُ اَحَداً مِنَ الْعالَمينَ عَذاباً كثيراً لاَ
و عذابشان کن به عذابى دردناک که تاکنون کسى از جهانيان را بدان عذاب نکرده باشى عذابى بسيار
انْقِطاعَ لَهُ وَلا اَجَلَ وَلا اَمَدَ بِما شآقُّوا وُلاةَ اَمْرِك وَاَعِدَّ لَهُمْ عَذاباً
که بريده نشود و پايان و مدت نداشته باشد به سزاى آن دشمنيهائى که با کاردارانت کردند و براى آنها عذابى
لَمْ تُحِلَّهُ بِاَحَدٍ مِنْ خَلْقِك اَللّهُمَّ وَاَدْخِلْ عَلى قَتَلَةِ اَنْصارِ رَسوُلِك
مهيا گردان که به هيچ يک از خلق خود وارد نکرده باشى خدايا و وارد کن بر کشندگان ياران رسولت
وَعَلى قَتَلَةِ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَعَلى قَتَلَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَينِ وَعَلى
و بر کشندگان امير مؤ منان و بر کشندگان حسن و حسين و بر
قَتَلَةِ اَنْصارِ الْحَسَنِ وَالْحُسَينِ وَقَتَلَةِ مَنْ قُتِلَ فى وِلايةِ الِ مُحَمَّدٍ
کشندگان ياران حسن و حسين و کشندگان هرکس که در راه دوستى آل محمد کشته شده است
اَجْمَعينَ عَذاباً اَليماً مُضاعَفاً فى اَسْفَلِ دَرَك مِنَ الْجَحيمِ لا يخَفَّفُ
عذابى دردناک و دو چندان در پائين ترين طبقه جهنم که تخفيف پيدا نکند
عَنْهُمُ الْعَذابُ وَهُمْ فيهِ مُبْلِسوُنَ مَلْعوُنوُنَ ناكسوُا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ
از آنها عذاب و در آنجاسخت غمزده باشند و مورد لعن قرار گرفته و سر به زير در پيشگاه
رَبِّهِمْ قَدْ عاينوُا النَّدامَةَ وَالْخِزْىَ الطَّويلَ لِقَتْلِهِمْ عِتْرَةَ اَنْبِيآئِك
پروردگارشان که ببينند به عيان پشيمانى و رسوائى طولانى را به کيفر اينکه کشتند خاندان پيمبران
وَرُسُلِك وَاَتْباعَهُمْ مِنْ عِبادِك الصّالِحينَ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ فى مُسْتَسِرِّ
و رسولان تو و پيروانشان را از بندگان شايسته ات خدايا لعنتشان کن در نهانترين
السِّرِّ وَظاهِرِ الْعَلانِيةِ فى اَرْضِك وَسَمآئِك اَللّهُمَّ اجْعَلْ لى قَدَمَ
نهان و آشکار عيان در زمين و در آسمان خدايا قرار ده براى من گامى
صِدْقٍ فى اَوْلِيآئِك وَحَبِّبْ اِلَىَّ مَشاهِدَهُمْ وَمُسْتَقَرَّهُمْ حَتّى
از روى صدق و راستى درباره دوستانت و دوست گردان پيش من زيارتگاه و جايگاهشان را تا آنگاه
تُلْحِقَنى بِهِمْ وَتَجْعَلَنى لَهُمْ تَبَعاً فِى الدُّنْيا وَالاْ خِرَةِ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
که مرا بديشان ملحق گردانى و پيرو ايشانم کنى در دنيا و آخرت اى مهربانترين مهربانان
پس ضريح را ببوس و پشت به قبله بايست و رو به جانب قبر امام حسين عليه السلام كن و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيك يا اَبا عَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
سلام بر تو اى اباعبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا
اَلسَّلامُ عَلَيك يابْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيك يابْنَ فاطِمَةَ
سلام بر تو اى پسر امير مؤ منان سلام بر تو اى پسر فاطمه
الزَّهْرآءِ سَيدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيك يا اَبَا الاَْئِمَّةِ الْهادينَ
زهرا بانوى زنان جهانيان سلام بر تو اى پدر امامان راهنماى
الْمَهْدِيينَ اَلسَّلامُ عَلَيك يا صَريعَ الدَّمْعَةِ السّاكبَةِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا
راه يافته سلام بر تو اى کشته اشگ ريزان سلام بر تو اى
صاحِبَ الْمُصيبَةِ الرّاتِبَةِ اَلسَّلامُ عَلَيك وَعَلى جَدِّك وَاَبيك اَلسَّلامُ
صاحب مصيبت پياپى و هميشگى سلام بر تو و بر جدت و پدرت سلام
عَلَيك وَعَلى اُمِّك وَاَخيك اَلسَّلامُ عَلَيك وَعَلَى الاَْئِمَّةَ مِنْ ذُرِيتِك
بر تو و بر مادرت و برادرت سلام بر تو و بر امامان از فرزندانت
وَبَنيك اَشْهَدُ لَقَدْ طَيبَ اللَّهُ بِك التُّرابَ وَاَوْضَحَ بِك الْكتابَ وَجَعَلَك
و پسرانت گواهى دهم که راستى خدا خاک (بى ارزش ) را بوسيله تو خوشبو کرد و (حقايق ) قرآن را به تو واضح کرد و قرار داد
وَاَباك وَجَدَّك وَاَخاك وَبَنيك عِبْرَةً لاُِولِى الاَْلْبابِ يابْنَ الْمَيامينِ
تو را و پدرت و جدت و برادرت و فرزندانت را مايه عبرت و پندى براى صاحبان خرد اى فرزند مردان خجسته
الاَْطْيابِ التّالينَ الْكتابَ وَجَّهْتُ سَلامى اِلَيك صَلَواتُ اللَّهِ
و پاک و آن خوانندگان قرآن سلامم را بسوى تو متوجه کنم درودهاى خدا
وَسَلامُهُ عَلَيك وَجَعَلَ اَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوى اِلَيك ما خابَ مَنْ
و سلام او بر تو باد و قرار دهد دلهاى مردم را هواخواه تو، نوميد نشد آن کس که به تو
تَمَسَّك بِك وَلَجَاَ اِلَيك
متمسک گشت و به تو پناه آورد
پس برو نزد پاى قبر بايست و بگو:
اَلسَّلامُ عَلى اَبِى الاَْئِمَّةَ وَخَليلِ النُّبُوَّةِ وَالْمَخْصوُصِ بِالاُْخُوَّةِ اَلسَّلامُ عَلى يعْسوُبِ
سلام بر پدر امامان و خليل نبوت و مخصوص به برادرى (پيغمبر) سلام بر بزرگ
الدِّينِ وَالاْيمانِ وَكلِمَةِ الرَّحْمنِ اَلسَّلامُ عَلى ميزانِ الاَْعْمالِ
دين و ايمان و کلمه خداى رحمان سلام بر ميزان اعمال
وَمُقَلِّبِ الاَْحْوالِ وَسَيفِ ذِى الْجَلالِ وَساقِى السَّلْسَبيلِ الزُّلالِ
و زير و رو کننده احوال و شمشير خداى ذوالجلال و ساقى آب زلال سلسبيل
اَلسَّلامُ عَلى صالِحِ الْمُؤْمِنينَ وَوارِثِ عِلْمِ النَّبِيينَ وَالْحاكمِ يوْمَ
سلام بر شايسته مؤ منان و وارث دانش پيمبران و حکومت کننده در روز
الدِّينِ اَلسَّلامُ عَلى شَجَرَةِ التَّقْوى وَسامِعِ السِّرِ وَالنَّجْوى اَلسَّلامُ
جزا سلام بر نهال کهنسال تقوا و پرهيزکارى و شنواى راز و سخنان پنهانى سلام
عَلى حُجَّةِ اللَّهِ الْبالِغَةِ وَنِعْمَتِهِ السّابِغَةِ وَنِقْمَتِهِ الدّامِغَةِ اَلسَّلامُ عَلَى
بر حجت رَساى خدا و نعمت فراوانش و عذاب کوبنده اش سلام بر
الصِّراطِ الْواضِحِ وَالنَّجْمِ اللاّئِحِ وَالاِْمامِ النّاصِحِ وَالزِّنادِ الْقادِحِ
راه نمايان و اختر فروزان و پيشواى خيرخواه و مشعل تابان
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
و رحمت خدا و برکاتش بر او باد
پس بگو:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبِ اَخى نَبِيك وَوَلِيهِ وَناصِرِهِ وَوَصِيهِ وَوَزِيرِهِ وَمُسْتَوْدَعِ
خدايا درود فرست بر امير مؤ منان على بن ابيطالب برادر پيامبرت و ولى و ياور و وصى و وزير و نگهدار
عِلْمِهِ وَمَوْضِعِ سِرِّهِ وَبابِ حِكمَتِهِ وَالنّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَالدّاعى اِلى
دانشش و جايگاه رازش و درب حکمتش و گوياى برهانش و خواننده بسوى
شَريعَتِهِ وَخَليفَتِهِ فى اُمَّتِهِ وَمُفَرِّجِ الْكرْبِ عَنْ وَجْهِهِ قاصِمِ الْكفَرَةِ
شريعتش و جانشين او در امتش و دور کننده اندوه از چهره اش شکننده (شوکت ) کافران
وَمُرْغِمِ الْفَجَرَةِ الَّذى جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِيك بِمَنْزِلَةِ هاروُنَ مِنْ موُسى
و به خاک مالنده (بينى ) فاجران آن کس که منزلتش را نسبت به پيامبرت منزلت هارون از موسى قرار دادى
اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ
خدايا دوست دار دوستدارش را و دشمن دار هر که دشمنش دارد و يارى کن هر که ياريش کند و خوار کن هر که
خَذَلَهُ وَالْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْ خِرينَ وَصَلِّ عَلَيهِ اَفْضَلَ
دست از ياريش باز دارد و لعنت کن هر که در برابرش بايستد از اولين و آخرين و درود فرست بر او بهترين
ما صَلَّيتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْصِيآءِ اَنْبِيآئِك يا رَبَّ الْعالَمينَ
درودى را که بفرستى بر يکى از اوصياء پيمبرانت اى پروردگار جهانيان
پس برگرد به جانب سر از براى زيارت حضرت آدم عليه السلام و نوح عليه السلام و در زيارت آدم بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيك يا
سلام بر تو اى
صَفِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا حَبيبَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا نَبِىَّ اللَّهِ
برگزيده خدا سلام برتو اى حبيب خدا سلام برتو اى پيامبر خدا
اَلسَّلامُ عَلَيك يا اَمينَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا خَليفَةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ
سلام بر تو اى امانتدار خدا سلام بر تو اى خليفه خدا در روى زمين
اَلسَّلامُ عَلَيك يا اَبَا الْبَشَرِ اَلسَّلامُ عَلَيك وَعَلى روُحِك وَبَدَنِك
سلام بر تو اى پدر افراد بشر سلام بر تو و بر روح و بدنت
وَعَلَى الطّاهِرينَ مِنْ وُلْدِك وَذُرِّيتِك وَصَلَّى اللَّهُ عَلَيك صَلوةً لا
و بر پاکان از فرزندانت و نژادت و درود خدا برتو درودى که
يحْصيها اِلاّ هُوَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
شماره اش نتواند جز او و رحمت خدا و برکاتش
و در زيارت نوح عليه السلام بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيك يا نَبِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا صَفِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا وَلِىَّ اللَّهِ
سلام بر تو اى پيامبر خدا سلام بر تو اى برگزيده خدا سلام بر تو اى ولى خدا
اَلسَّلامُ عَلَيك يا حَبيبَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا شَيخَ الْمُرْسَلينَ اَلسَّلامُ
سلام بر تو اى حبيب خدا سلام بر تو اى بزرگ رسولان سلام
عَلَيك يا اَمينَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ صَلَواتُ اللَّهِ وَسَلامُهُ عَلَيك وَعَلى
بر تو اى امانتدار خدا در زمين درودهاى خدا و سلامش بر تو و بر
روُحِك وَبَدَنِك وَعَلَى الطّاهِرينَ مِنْ وُلْدِك وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
روح تو و بدنت و بر پاکان از فرزندانت و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد
پس شش ركعت نماز بكن دو ركعت براى امير المومنين عليه السلام در ركعت اول بعد از سوره فاتحة الكتاب سوره الرّحمن بخوان و در ركعت دوم سوره يس و بعد از نماز تسبيح حضرت فاطمه زهراسلام الله عليها را بخوان و طلب آمرزش از خدا بكن و از براى خود دعا كن و بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى
خدايا من
صَلَّيتُ هاتَينِ الرَّكعَتَينِ هَدِيةً مِنّى اِلى سَيدى وَمَوْلاىَ وَلِيك
خواندم اين دو رکعت نماز را که هديه اى باشد از من بسوى آقا و مولايم ولى تو
وَاَخى رَسوُلِك اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَسَيدِ الْوَصِيينَ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ
و برادر رسولت امير مؤ منان و آقاى اوصياء على بن ابى طالب
صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيهِ وَعَلى آلِهِ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
که درودهاى خدا بر او و بر آلش باد خدايا پس درود فرست بر محمد و آل محمد
وَتَقَبَّلْها مِنّى وَاجْزِنى عَلى ذلِك جَزآءَ الْمُحْسِنينَ اَللّهُمَّ لَك
و بپذير آن را از من و پاداشم ده بر آن به پاداش نيکو کاران خدايا من براى تو
صَلَّيتُ وَلَك رَكعْتُ وَلَك سَجَدْتُ وَحْدَك لا شَريك لَك لاَِ نَّهُ لا
نماز خواندم و براى تو رکوع کردم و براى تو سجده کردم توئى که يگانه اى و شريک ندارى زيرا که
تَكوُنُ الصَّلوةُ وَالرُّكوُعُ وَالسُّجوُدُ اِلاّ لَك لاَِ نَّك اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ
نماز و رکوع و سجود جز براى تو نيست زيرا توئى آن خدائى که معبودى جز
اَنْتَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَتَقَبَّلْ مِنّى زِيارَتى
تو نيست خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و بپذير از من زيارتم را
وَاعْطِنى سُؤْلى بِمُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطّاهِرينَ
و عطا کن به من خواسته ام را به حق محمد و خاندان پاکش
و چهار ركعت ديگر را هديه آدم عليه السلام و نوح عليه السلام گردان پس سجده شكر بجا آور و در سجده بگو:
اَللّهُمَّ اِلَيك تَوَجَّهْتُ
خدايا به درگاه تو رو آوردم
وَبِك اعْتَصَمْتُ وَعَلَيك تَوَكلْتُ اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى وَرَجآئى
و به تو تمسک جستم و بر تو توکل کردم خدايا توئى اعتمادگاه و مايه اميد من
فَاكفِنى ما اَهَمَّنى وَما لا يهِمُّنى وَما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى عَزَّ جارُك
از من کفايت کن آنچه مرا به انديشه خود فرو برده و آنچه که انديشه مرا مشغول نکرده و آنچه را تو بدان داناتر از منى پناهنده تو
وَجَلَّ ثَنآؤُك وَلا اِلهَ غَيرُك صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَقَرِّبْ فَرَجَهُمْ
عزيز است و مدح و ثنايت والا است معبودى جز تو نيست درود فرست بر محمد و آل محمد و فرج آنان را نزديک کن
پس جانب راست رو را بر زمين گذار و بگو:
اِرْحَمْ ذُلّى بَينَ يدَيك
رحم کن به خوارى من در برابرت
وَتَضَرُّعى اِلَيك وَوَحْشَتى مِنَ النّاسِ وَاُنْسى بِك يا كريمُ يا كريمُ يا كريمُ
و زاريم به درگاهت و به ترس و وحشتم از مردم و انسم به تو اى کريم اى بزرگوار اى بزرگوار
پس جانب چپ رو را بر زمين گذار و بگو:
لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ رَبّى حَقّا حَقّا
معبودى جز خدا پروردگارم نيست
سَجَدْتُ لَك يا رَبِّ تَعَبُّدا وَرِقّا اَللّهُمَّ اِنَّ عَمَلى ضَعيفٌ فَضاعِفْهُ
سجده کنم پروردگارا از روى پرستش خدايا براستى کردارم ناتوان است پس آن را دو چندان کن
لى يا كريمُ يا كريمُ يا كريمُ
برايم اى بزرگوار اى بزرگوار اى بزرگوار
پس برو به سجود و صد مرتبه بگو شُكراً و جهدكن در دعا كه اين موضع طلبيدن مطالب است و استغفار بسيار بكن كه محلّ آمرزش گناهان است و حاجات خود را از خدا طلب نما كه مقام استجابت دعاها است .
دعاى بعد از زيارت امير المومنين عليه السلام
و سيد بن طاوس در مزار و غير او گفته اند كه هر نمازى كه بجا مى آورى چه فريضه و چه نافله مادامى كه در نجف مى باشى بخوان بعدازآن اين دعا را:
اَللّهُمَّ لابُدَّ مِنْ اَمْرِك وَلابُدَّ مِنْ قَدَرِك
خدايا چاره اى نيست از دستورت و چاره اى نيست از تقديرت
وَلابُدَّ مِنْ قَضآئِك وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِك اَللّهُمَّ فَما قَضَيتَ عَلَينا
و چاره اى نيست از قضايت و جنبش و نيروئى نيست جز به تو خدايا پس آنچه بر ما معين کرده اى
مِنْ قَضآءٍ اَوْ قَدَّرْتَ عَلَينا مِنْ قَدَرٍ فَاعْطِنا مَعَهُ صَبْراً يقْهَرُهُ
از قضاى خود يا مقدر فرموده اى از تقدير خويش پس چنان شکيبائى براى تحمل آن نيز به ما بده که آن را مقهور
وَيدْمَغُهُ وَاجْعَلْهُ لَنا صاعِداً فى رِضْوانِك ينْمى فى حَسَناتِنا
خويش کند و بکوبدش و آن شکيبائى را براى ما بالابر در بهشت رضوان تا افزوده گردد در حسنات ما
وَتَفْضيلِنا وَسُؤْدَدِنا وَشَرَفِنا وَمَجْدِنا وَنَعْمآئِنا وَكرامَتِنا فِى الدُّنْيا
و برترى و سيادت و شرف و شوکت و نعمتها و کرامتهاى ما در دنيا
وَالاْخِرَةِ وَلا تَنْقُصْ مِنْ حَسَناتِنا اَللّهُمَّ وَما اَعْطَيتَنا مِنْ عَطآءٍ اَوْ
و آخرت و چيزى از حسنات ما کم مکن خدايا آنچه به ما داده اى از عطا يا
فَضَّلْتَنا بِهِ مِنْ فَضيلَةٍ اَوْ اَكرَمْتَنا بِهِ مِنْ كرامَةٍ فَاعْطِنا مَعَهُ شُكراً
فضيلتى که به ما داده اى يا کرامتى که ما را بدان گرامى داشته اى پس به همراه آن سپاسگزارى و شکرى نيز به ما بده
يقْهَرُهُ وَيدْمَغُهُ وَاجْعَلْهُ لَنا صاعِداً فى رِضْوانِك وَفى حَسَناتِنا
که آن را مقهور ساخته و بکوبدش و بالا رونده اش کن در بهشت رضوانت و در حسنات
وَسُؤْدَدِنا وَشَرَفِنا وَنَعْمآئِك وَكرامَتِك فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَلا
و سيادت و شرف ما و نعمتهاى تو و کرامتت در دنيا و آخرت
تَجْعَلْهُ لَنا اَشَراً وَلا بَطَراً وَلا فِتْنَةً وَلا مَقْتاً وَلا عَذاباً وَلا خِزْياً فى
و قرارش مده براى ما خودخواهى و خوش گذرانى و نه فتنه و نه کينه توزى و نه عذاب و رسوائى در
الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ اَللّهُمَّ اِنّا نَعوُذُ بِك مِنْ عَثْرَةِ اللِّسانِ وَسُوَّءِ الْمَقامِ
دنيا و آخرت خدايا ما به تو پناه بريم از لغزش زبان و بدى جايگاه
وَخِفَّةِ الْميزانِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَلَقِّنا حَسَناتِنا
و سبک بودن ميزان عمل خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و تلقين کن به ما اعمال نيک ما را
فِى الْمَماتِ وَلا تُرِنا اَعْمالَنا حَسَراتٍ وَلا تُخْزِنا عِنْدَ قَضآئِك وَلا
در عالم مرگ و اعمال ما را بصورت حسرت آميز به ما نشان مده و رسوايمان مکن در هنگام قضاوت و
تَفْضَحْنا بِسَيئاتِنا يوْمَ نَلْقاك وَاجْعَلْ قُلوُبَنا تَذْكرُك وَلا تَنْساك
حکومتت و مفتضحمان مکن به کردار بدمان در روز ديدارت و دلهاى ما را چنان کن که يادت کند و فراموشت نکند
وَتَخْشاك كاَنَّها تَراك حَتّى نَلْقاك وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
و از تو بترسد آن چنان که گويا تو را مى بيند تا بدان هنگام که ديدارت کنيم و درود فرست بر محمد و آل محمد
وَبَدِّلْ سَيئاتِنا حَسَناتٍ وَاجْعَلْ حَسْناتِنا دَرَجاتٍ وَاجْعَلْ دَرَجاتِنا
و تبديل کن بديهاى ما را به نيکيها و نيکيهامان را قرار ده درجات و درجاتمان را
غُرُفاتٍ وَاجْعَلْ غُرُفاتِنا عالِياتٍ اَللّهُمَّ وَاَوْسِعْ لِفَقيرِنا مِنْ سَعَةِ ما
غرفه ها و غرفه هامان را بلند گردان خدايا وسيع گردان براى بينوايان ما از وسعت آنچه
قَضَيتَ عَلى نَفْسِك اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَمُنَّ عَلَينا
بر خود مقرر فرمودى خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و منت بِنِه بر ما
بِالْهُدى مااَبْقَيتَنا وَالْكرامَةِ مااَحْييتَنا وَالْكرامَةِ اِذا تَوَفَّيتَنا وَالْحِفْظِ
به هدايت تا در اين جهان نگاهمان دارى و به کرامت زنده مان دارى و نيز به کرامت هنگامى که ميراندى ما را وبه نگهدارى
فيما بَقِىَ مِنْ عُمْرِنا وَالْبَرَكةِ فيما رَزَقْتَنا وَالْعَوْنِ عَلى ما حَمَّلْتَنا
محافظتمان در آنچه باقى مانده از عمر ما و برکت در آنچه روزيمان کرده اى و به يارى دادن در آنچه به ماتکليف فرمودى
وَالثَّباتِ عَلى ما طَوَّقْتَنا وَلا تُؤ اخِذْنا بِظُلْمِنا وَلا تُقايسْنا بِجَهْلِنا
و به استقامت و پايدارى در آنچه به گردن ما نهادى و مگير ما را به ستممان و نسنج ما را به نادانيمان
وَلا تَسْتَدْرِجْنا بِخَطايانا وَاجْعَلْ اَحْسَنَ ما نَقوُلُ ثابِتاً فى قُلوُبِنا
و بتدريج ما را مغرور به خطاهايمان مکن و قرار ده بهترين سخنى را که ما مى گوئيم پابرجا در دلهامان
وَاجْعَلْنا عُظَمآءَ عِنْدَك وَاَذِلَّةً فى اَنْفُسِنا وَانْفَعْنا بِما عَلَّمْتَنا وَزِدْنا
و بگردان ما را در پيش خودت بزرگ و در پيش خودمان خوار و زبون و سود بخش به ما در آنچه به ما ياد دادى و بيفزا
عِلْماً نافِعاً وَاَعوُذُ بِك مِنْ قَلْبٍ لا يخْشَعُ وَمِنْ عَينٍ لا تَدْمَعُ وَمِنْ
ما را به دانشى سودمند و پناه برم به تو از دلى که نترسد و از چشمى که اشک نريزد و از
صَلوةٍ لا تُقْبَلُ اَجِرْنا مِنْ سُوَّءِ الْفِتَنِ يا وَلِىَّ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ
نمازى که پذيرفته نشود پناه ده ما را از بدى آشوبها اى سرپرست دنيا و آخرت
سيد در مصباح الزّائر فرموده دعاء ديگر كه مستحبّ است در عقب نماز زيارت امير المومنين عليه السلام خوانده شود يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ يا مُجيبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّينَ . الخ فقير گويد كه اين دعاء همان دعاء صَفوان است كه معروف شده به دعاء علقمه و خواهد آمد انشاءالله در ذيل زيارت عاشورا .
زيارت سر امام حسين عليه السلام نزد قبر امير المومنين عليه السلام
و بدانكه مستحب است زيارت سر امام حسين عليه السلام در نزد قبر امير المومنين عليه السلام و در وسائل و مستدرك يك باب براى آن مرقوم داشته اند و در مستدرك از مَزار محمّد ابن المشهدى نقل كرده كه حضرت صادق عليه السلام زيارت كرد سر امام حسين عليه السلام را نزد سر امير المومنين عليه السلام و نماز گذارد نزد آن چهار ركعت و زيارت اين است :
اَلسَّلامُ عَلَيك يا بْنَ رَسوُلِ اللَّهِ
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا
اَلسَّلامُ عَلَيك يا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيك يا بْنَ الصِّديقَةِ
سلام بر تو اى پسر امير مؤ منان سلام بر تو اى فرزند صديقه
الطّاهِرَةِ سَيدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيك يا مَوْلاىَ يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ
طاهره بانوى زنان جهانيان سلام بر تو اى مولاى من اى ابا عبداللّه
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَركاتُهُ اَشْهَدُ اَنَّك قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَيتَ الزَّكوةَ
و رحمت خدا و برکاتش گواهى دهم که تو براستى برپا داشتى نماز را و بدادى زکات را
وَاَمَرْتَ بِالْمَعْروُفِ وَنَهَيتَ عَنِ الْمُنْكرِ وَتَلَوْتَ الْكتابَ حَقَّ
و امر به معروف کردى و نهى از منکر کردى و تلاوت کردى قرآن را آنطور که
تِلاوَتِهِ وَجاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَصَبَرْتَ عَلَى الاَْذى فى جَنْبِهِ
بايست و پيکار کردى در راه خدا چنانچه شايسته بود و شکيبائى کردى بر آزار (دشمنان ) در مورد خداوند
مُحْتَسِباً حَتّى اَتيك الْيقينُ وَاَشْهَدُ اَنَّ الَّذينَ خالَفوُك وَحارَبوُك
براى درک پاداش تا آنگاه که مرگت فرا رسيد و گواهى دهم که براستى آنانکه با تو مخالفت کردند و با تو جنگيدند
وَاَنَّ الَّذينَ خَذَلوُك وَالَّذينَ قَتَلوُك مَلْعوُنوُنَ عَلى لِسانِ النَّبِىِّ
و هم چنين آنانکه دست از ياريت برداشتند و آنانکه تو راکشتند همگى ملعونند (و از رحمت حق دورند) به گفته پيامبر
الاُْمِّىِ وَقَدْ خابَ مَنِ افْتَرى لَعَنَ اللَّهُ الظّالِمينَ لَكمْ مِنَ الاَْوَّلينَ
امّى و نوميد شود هر که افتراء (بر پيمبر) بندد خدا لعنت کند ستمکاران شما را از اولين
وَالاْخِرينَ وَضاعَفَ عَلَيهِمُ الْعَذابَ الاَْليمَ اَتَيتُك يا مَوْلاىَ يا بْنَ
و آخرين و چند برابر کند بر ايشان عذاب دردناک را به درگاهت آمده ام براى زيارتت اى مولاى من اى فرزند
رَسوُلِ اللَّهِ زائِراً عارِفاً بِحَقِّك مُوالِياً لاَِوْلِيآئِك مُعادِياً لاَِعْدآئِك
رسول خدا در حالى که شناساى به حق تواءم و دوستدار دوستانت و دشمن دشمنانت هستم
مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَى الَّذى اَنْتَ عَلَيهِ عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَك
و بينايم به هدايتى که بر آن هستى و کاملاً مى شناسم گمراهى آن کس که با تو مخالفت کرد
فَاشْفَعْ لى عِنْدَ رَبِّك
پس تو شفاعت کن براى من نزد پروردگارت
مؤ لّف گويد: كه اگر همين زيارت را در مسجد حَنّانَه بخوانند نيز مناسب است زيرا كه شيخ محمّد بن المشهدى روايت كرده است كه حضرت صادق عليه السلام در مسجد حَنّانَه حضرت امام حسين عليه السلام را چنين زيارت كرد و چهار ركعت نماز گذارد و مستور نماند آنكه مسجد حَنّانه از مساجد شريفه نجف اشرفست و در خبر رسيده كه سر مبارك امام حسين عليه السلام آنجا است و در خبرى است كه حضرت صادق عليه السلام در آنجا دو ركعت نماز كرد پرسيدند از آن حضرت كه اين چه نمازيست فرمود اين موضع سر جدّم حسين بن علىّ عليهماالسلام است كه آن را در اينجا گذاشتند چون از كربلا آمدند آنگاه آن را به نزد عبيداللّه بن زياد بردند و روايت شده از آن حضرت كه فرمودند در آنجا اين دعا را بخوان :
اَللّهُمَّ اِنَّك تَرى
خدايا تو مى بينى
مَكانى وَتَسْمَعُ كلامى وَلا يخْفى عَلَيك شَىْءٌ مِنْ اَمْرى وَكيفَ
جاى مرا و مى شنوى سخنم را و پوشيده نيست بر تو چيزى از کار من و چگونه
يخْفى عَلَيك ما اَنْتَ مُكوِّنُهُ وَبارِئُهُ وَقَدْ جِئْتُك مُسْتَشْفِعاً بِنَبِيك
پوشيده ماند بر تو چيزى که خود ايجادش کرده و پديدش آوردى و من بدرگاهت آمده و شفيع گردانم به نزد تو پيامبرت
نَبِىِّ الرَّحْمَةِ وَمُتَوَسِّلاً بِوَصِىِّ رَسوُلِك فَاَسْئَلُك بِهِما ثُباتَ الْقَدَمِ
پيامبر رحمت را و توسل جويم به وصى پيامبرت پس از تو خواهم به حق آن دو بزرگوار ثبات قدم
وَالْهُدى وَالْمَغْفِرَةَ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ
و هدايت و آمرزش را در دنيا و آخرت
زيارت امين الله
زيارت دوّم : زيارت معروفه به امين اللَّه است كه در نهايت اعتبار است و در تمام كتب مَزارِية ومصابيح نقل شده است و علامه مجلسى ره فرمود كه آن بهترين زيارات است از جهت متن و سند و بايد كه در جميع روضات مقدّسه بر اين مواظبت نمايند و كيفيت آن چنان است كه به سندهاى معتبر روايت شده از جابر از امام محمد باقر عليه السلام كه امام زين العابدين عليه السلام به زيارت امير المومنين عليه السلام آمد و نزد قبر آن حضرت ايستاد و گريست و گفت
اَلسَّلامُ عَلَيك يا
سلام بر تو اى
اءمينَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ وَحُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا اَميرَ
امانتدار خدا در زمين او و حجتش بر بندگان او سلام بر تو اى امير
الْمُؤْمِنينَ اَشْهَدُ اَنَّك جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِكتابِهِ
مؤ منان گواهى دهم که تو در راه خدا جهاد کردى چنانچه بايد و رفتار کردى به کتاب خدا (قرآن )
وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ حَتّى دَعاك اللَّهُ اِلى جِوارِهِ
و پيروى کردى از سنتهاى پيامبرش صلى اللّه عليه و آله تا اينکه خداوند تو را به جوار خويش
فَقَبَضَك اِلَيهِ بِاخْتِيارِهِ وَاَ لْزَمَ اَعْدائَك الْحُجَّةَ مَعَ مالَك مِنَ الْحُجَجِ
دعوت فرمود و به اختيار خودش جانت را قبض نمود و ملزم کرد دشمنانت را به حجت و برهان با حجتهاى
الْبالِغَةِ عَلى جَميعِ خَلْقِهِ اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسى مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِك
رساى ديگرى که با تو بود بر تمامى خلق خود، خدايا قرار ده نفس مرا آرام به تقديرت
راضِيةً بِقَضاَّئِك مُولَعَةً بِذِكرِك وَ دُعاَّئِك مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اَوْلِياَّئِك
و خوشنود به قضايت و حريص به ذکر و دعايت و دوستدار برگزيدگان دوستانت
مَحْبُوبَةً فى اَرْضِك وَسَماَّئِك صابِرَةً عَلى نُزُولِ بَلاَّئِك ش اكرَةً
و محبوب در زمين و آسمانت و شکيبا در مورد نزول بلايت و سپاسگزار
لِفَواضِلِ نَعْماَّئِك ذاكرَةً لِسَوابِغِ آلا ئِك مُشْتاقَةً اِلى فَرْحَةِ لِقاَّئِك
در برابر نعمتهاى فزونت و متذکر عطاياى فراوانت مشتاق به شاد گشتن ديدارت توشه گير پرهيزکارى
مُتَزَوِّدَةً التَّقْوى لِيوْمِ جَزاَّئِك مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ اَوْلِياَّئِك مُفارِقَةً
براى روز پاداشت پيروى کننده روشهاى دوستانت دورى گزيننده
لاَِخْلاقِ اَعْدائِك مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيا بِحَمْدِك وَثَناَّئِك
اخلاق دشمنانت سرگرم از دنيا به ستايش و ثنايت
پس پهلوى روى مبارك خود را برقبر گذاشت وگفت :
اَللّهُمَّ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتينَ اِلَيك والِهَةٌ
خدايا براستى دلهاى فروتنان درگاهت بسوى تو حيران است
وَسُبُلَ الرّاغِبينَ اِلَيك شارِعَةٌ وَاَعْلامَ الْقاصِدينَ اِلَيك واضِحَةٌ
و راههاى مشتاقان به جانب تو باز است و نشانه هاى قاصدان کويت آشکار و نمايان است
وَاَفْئِدَةَ الْعارِفينَ مِنْك فازِعَةٌ وَاَصْواتَ الدّاعينَ اِلَيك صاعِدَةٌ
و قلبهاى عارفان از تو ترسان است و صداهاى خوانندگان بطرف تو صاعد
وَاَبْوابَ الاِْجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَدَعْوَةَ مَنْ ناجاك مُسْتَجابَةٌ وَتَوْبَةَ مَنْ
و درهاى اجابت برويشان باز است و دعاى آنکس که با تو راز گويد مستجاب است و توبه آنکس که
اَنابَ اِلَيك مَقْبُولَةٌ وَعَبْرَةَ مَنْ بَكى مِنْ خَوْفِك مَرْحُومَةٌ وَالاِْغاثَةَ
به درگاه تو بازگردد پذيرفته است و اشک ديده آنکس که از خوف تو گريد مورد رحم و مهر است و فريادرسى تو
لِمَنِ اسْتَغاثَ بِك مَوْجُودَةٌ وَالاِْعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِك مَبْذُولَةٌ
براى کسى که به تو استغاثه کند آماده است و کمک کاريت براى آنکس که از تو کمک خواهد رايگان است
وَعِداتِك لِعِبادِك مُنْجَزَةٌ وَزَلَلَ مَنِ اسْتَقالَك مُقالَةٌ وَاَعْمالَ
و وعده هايى که به بندگانت دادى وفايش حتمى است و لغزش کسى که از تو پوزش طلبد بخشوده است و کارهاى
الْعامِلينَ لَدَيك مَحْفُوظَةٌ وَاَرْزاقَك اِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْك نازِلَةٌ
آنانکه براى تو کار کنند در نزد تو محفوظ است و روزيهايى که به آفريدگانت دهى از نزدت ريزان است
وَعَواَّئِدَ الْمَزيدِ اِلَيهِمْ واصِلَةٌ وَذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرينَ مَغْفُورَةٌ
و بهره هاى بيشترى هم بسويشان مى رسد و گناه آمرزش خواهان (از تو) آمرزيده است
وَحَواَّئِجَ خَلْقِك عِنْدَك مَقْضِيةٌ وَجَواَّئِزَ السّآئِلينَ عِنْدَك مُوَفَّرَةٌ وَ
و حاجتهاى آفريدگانت نزد تو روا شده است و جايزه هاى سائلان در پيش تو شايان و وافر است و
عَواَّئِدَ الْمَزيدِ مُتَواتِرَةٌ وَمَواَّئِدَ الْمُسْتَطْعِمينَ مُعَدَّةٌ وَمَناهِلَ الظِّماَّءِ
بهره هاى فزون پياپى است و خوانهاى احسان تو براى طعام خواهان آماده است و حوضهاى آب براى تشنگان
مُتْرَعَةٌ اَللّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعاَّئى وَاقْبَلْ ثَناَّئى وَاجْمَعْ بَينى وَبَينَ
لبريز است خدايا پس دعايم را مستجاب کن و بپذير مدح و ثنايم را و گردآور ميان من
اَوْلِياَّئى بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِىٍّ وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَينِ اِنَّك وَلِىُّ
و دوستانم به حق محمد و على و فاطمة و حسن و حسين که براستى تويى صاحب
نَعْماَّئى وَمُنْتَهى مُناىَ وَغايةُ رَجائى فى مُنْقَلَبى وَمَثْواىَ
نعمتهايم و منتهاى آرزويم و سرحد نهايى اميدم و بازگشتگاه و اقامتگاهم
و در كامل الزِّيارة بعد از اين زيارت اين فقرات نيز مسطور است :
اَنْتَ اِلهى وَسَيدى وَمَوْلاىَ
تويى معبود و آقا و مولاى من
اِغْفِرْ لاَِوْلِياَّئِنا وَكفَّ عَنّا اَعْداَّئَنا وَاشْغَلْهُمْ عَنْ اَذانا وَاَظْهِرْ كلِمَةَ
بيامرز دوستان ما را و بازدار از ما دشمنانمان را و سرگرمشان کن از آزار ما و آشکار کن گفتار
الْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْيا وَاَدْحِضْ كلِمَةَ الْباطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلى اِنَّك
حق را و آنرا برتر قرار ده و از ميان ببر گفتار باطل را و آنرا پست گردان که براستى تو
عَلى كلِّشَى ءٍْ قَديرٌ
بر هرچيز توانايى
پس حضرت امام محمّد باقر عليه السلام فرمود كه هر كه از شيعيان ما اين زيارت و دعا را نزد قبر امير المومنين عليه السلام يا نزد قبر يكى از ائمة عليهم السلام بخواند البته حقّ تعالى اين زيارت و دعاء او را در نامه اى از نور بالا برد و مهر حضرت محمد صلى الله عليه و آله را بر آن بزند و چنين محفوظ باشد تا تسليم نمايند به قائم آل محمد عليهم السلام پس استقبال نمايد صاحبش را ببشارت و تحيت و كرامت انشاء اللَّه تعالى مؤ لّف گويد: كه اين زيارت شريفه هم از زيارات مُطلقه محسوب مى شود و هم از زيارات مخصوصه روز غدير و هم از زيارات جامعه كه در جميع روضات مقدّسه ائمه عليهم السلام خوانده مى شود.
زيارت سوّم : سيد عبدالكريم بن طاوُس از صفوان جمال روايت كرده است كه گفت چون با حضرت صادق عليه السلام وارد كوفه شديم در هنگامى كه آن حضرت نزد ابوجعفر دوانقى مى رفتند فرمود كه اى صفوان شتر را بخوابان كه اين نزديك قبر جدّم امير المومنين عليه السلام است پس فرود آمدند و غسل كردند و جامه را تغيير دادند و پاها را برهنه كردند و فرمودند كه تو نيز چنين كن پس روانه شدند به جانب نجف و فرمودند كه گامها را كوتاه بردار و سر را بزير انداز كه حق تعالى براى تو بعدد هر گامى كه برمى دارى صد هزار حسنه مى نويسد و صدهزار گناه محو مى كند و صدهزار درجه بلند مى كند و صدهزار حاجت برمى آورد و مى نويسد براى تو ثواب هر صِدّيق و شهيد كه بوده باشد يا كشته شده باشد پس آن حضرت مى رفتند و من مى رفتم با آن حضرت با آرام دل و آرام تن و تسبيح و تنزيه و تهليل خدا مى كرديم تا رسيديم بتَلّها پس نظر كردند به جانب راست وچپ و به چوبى كه در دست داشتند خطّى كشيدند پس فرمودند جُستجو نما پس طلب كردم اثر قبرى يافتم پس آب ديده بر روى مباركش جارى شد و گف
اِنّا لِلَّهِ وَاِنّا اِلَيهِ راجِعُونَ
براستى ما از خداييم و حتما بسويش بازگرديم
و گفت :
اَلسَّلامُ عَلَيك اَيهَا الْوَصِىُّ الْبَرُّ التَّقِىُّ
سلام بر تو اى وصى نيکوکردار پرهيزکار
اَلسَّلامُ عَلَيك اَيهَا النَّبَاءُ الْعَظيمُ اَلسَّلامُ عَلَيك اَيهَا الصِّدّيقُ الرَّشيدُ
سلام بر تو اى خبر بزرگ سلام بر تو اى راست گفتار راه بر
اَلسَّلامُ عَلَيك اَيهَا الْبَرُّ الزَّكىُّ اَلسَّلامُ عَلَيك يا وَصِىَّ رَسُولِ رَبِّ
سلام بر تو اى نيکوکار پاکيزه سلام بر تو اى وصى رسول پروردگار
الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيك يا خِيرَةَ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ اَجْمَعينَ اَشْهَدُ اَنَّك
جهانيان سلام بر تو اى برگزيده خدا بر همه خلق گواهى دهم که تويى
حَبيبُ اللَّهِ وَخاصَّةُ اللَّهِ وَخالِصَتُهُ اَلسَّلامُ عَلَيك يا وَلِىَّ اللَّهِ وَمَوْضِعَ
حبيب خدا و بنده خاص و خالص خدا سلام بر تو اى ولى خدا و راز و
سِرِّهِ وَعَيبَةَ عِلْمِهِ وَخازِنَ وَحْيهِ
گنجينه دانش و خزينه دار وَحْيش
پس خود را به قبر چسبانيدند و گفتند:
بِاَبى اَنْتَ وَاُمِّى يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ بِاَبى اَنْتَ وَاُمِّى يا حُجَّةَ الْخِصامِ بِاَبى
پدر و مادرم به فدايت اى اميرمؤ منان پدر و مادرم به فدايت اى حجت بر دشمنان پدر
اَنْتَ وَاُمِّى يا بابَ الْمَقامِ بِاَبى اَنْتَ وَاُمِّى يا نُورَ اللَّهِ التّآمَّ اَشْهَدُ اَنَّك
و مادرم به فدايت اى درگاه مقام (اولياء حق ) پدر و مادرم به فدايت اى نور کامل خدا گواهى دهم که تو
قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ وَعَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ ما حُمِّلْتَ
براستى رساندى از جانب خدا و از جانب رسول خدا صلى الله عليه وآله آنچه را بعهده داشتى
وَرَعَيتَ مَا اسْتُحْفِظْتَ وَحَفِظْتَ مَا اسْتُوْدِعْتَ وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ
و مراعات کردى در آنچه بر حفظ آن گماشته شده بودى و حفظ کردى آنچه را به تو سپرده شده بود و حلال کردى حلال خدا را
وَحَرَّمْتَ حَرامَاللَّهِ وَاَقَمْتَ اَحْكامَاللَّهِ وَلَمْ تَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ وَعَبَدْتَاللَّهَ
و حرام کردى حرام خدا را و بپا داشتى احکام خدا را و تجاوز نکردى از حدود خدا و پرستش کردى خدا را
مُخْلِصاً حَتّى اَتيك الْيقينُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيك وَعَلَى الاَْئِمَّةِ مِنْ بَعْدِك
از روى اخلاص تا مرگت فرا رسيد درود خدا بر تو و بر امامان پس از تو
پس برخاست آن حضرت و در بالاى سر آن حضرت چند ركعت نماز كرد و فرمود كه اى صفوان هركه زيارت كند امير المومنين عليه السلام را به اين زيارت و اين نماز را بكند برگردد بسوى اهلش و حال اينكه گناهانش آمرزيده شده باشد و عملش مقبول و پسنديده شده باشد و بنويسد براى او ثواب هركه زيارت آن حضرت كرده باشد از ملائكه صفوان گفت بر سبيل تعجّب كه (ثواب هركه زيارت كند آن حضرت را از ملائكه ) فرمود بلى در هر شبى هفتاد قبيله از ملائكه آن حضرت را زيارت مى كنند پرسيد كه هر قبيله چه مقدارند فرمود كه صد هزار مَلَك پس آن حضرت بِقَهقرى يعنى به پشت بيرون آمدند و در اثناى بيرون آمدن مى گفتند:
يا جَدّاهُ يا سَيداهُ يا طَيباهُ يا طاهِراهُ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْك
اى جد بزرگوار اى آقاى من اى پاکيزه و اى پاک قرار ندهد خدا اين زيارت را آخرين مرتبه از زيارتت
وَرَزَقَنِى الْعَوْدَ اِلَيك وَالْمَقامَ فى حَرَمِك وَالْكوْنَ مَعَك وَمَعَ الاَْبْرارِ
و روزى کند بازگشت بسويت را و ايستادن در حرمت را و بودن با تو را و با نيکان
مِنْ وُلْدِك صَلَّى اللَّهُ عَلَيك وَعَلَى الْمَلاَّئِكةِ الْمُحْدِقينَ بِك
از فرزندانت درود خدا بر تو و بر فرشتگانى که تو را در برگرفته اند
صَفْو ان گفت كه به آن حضرت عرض كردم كه رخصت مى دهيد خبر دهم اصحاب خود را از اهل كوفه و نشان اين قبر را به ايشان بدهم فرمود بلى و درهمى چند دادند كه من قبر را مرمّت و اصلاح كردم .
زيارت چهارم : در مستدرك الوسائل از مزار قديم نقل كرده كه روايت است از مولاى ما امام محمدباقر عليه السلام كه فرمود با پدرم رفتيم به زيارت قبر جدّم امير المومنين علىّ بن ابيطالب عليه السلام در نجف پس ايستاد پدرم نزد قبر مطهّر و گريست و گفت
اَلسَّلامُ عَلى اَبِى الاَْئِمَّةِ وَخَليلِ
سلام بر پدر امامان و خليل
النُّبُوَّةِ وَالْمَخْصُوصِ بِالاُْخُوَّةِ اَلسَّلامُ عَلى يعْسُوبِ الاْ يمانِ
نبوت و مخصوص به برادرى (رسول خدا) سلام بر پادشاه ايمان
وَميزانِ الاَْعْمالِ وَسَيفِ ذِى الْجَلالِ اَلسَّلامُ عَلى صالِحِ الْمُؤْمِنينَ
و ميزان اعمال و شمشير خداى صاحب شوکت و جلال سلام بر شايسته مؤ منان
وَوارِثِ عِلْمِ النَّبِيينَ الْحاكمِ فى يوْمِ الدّينِ اَلسَّلامُ عَلى شَجَرَةِ
و وارث دانش پيمبران و حکومت کننده در روز جزا سلام بر شجره
التَّقْوى اَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ اللَّهِ الْبالِغَةِ وَنِعْمَتِهِ السّابِغَةِ وَنِقْمَتِهِ
تقوى سلام بر حجت رساى خدا و نعمت کاملش و عذاب
الدّامِغَةِ اَلسَّلامُ عَلَى الصِّراطِ الواضِحِ وَالنَّجْمِ الّلائِحِ وَالاِْمامِ
کوبنده اش سلام بر طريق روشن و ستاره درخشان و پيشواى
النّاصِحِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
خيرخواه و رحمت خدا و برکاتش
آنگاه گفت :
اَنْتَ وَسيلَتى اِلَى اللَّهِ وَذَريعَتى وَلى حَقُّ مُوالاتى وَتَاْميلى فَكنْ لى شَفيعى اِلَى اللَّهِ
توئى وسيله من بسوى خدا و واسطه ام و مرا است حق دوستدارى و آرزومنديم بتو پس شفيع من شو به درگاه خداى
عَزَّوَجَلَّ فِى الْوُقُوفِ عَلى قَضآءِ حاجَتى وَهِىَ فَكاك رَقَبَتى مِنَ
عزوجل در مورد برآوردن حاجتم و آن حاجت آزاديم از
النّارِ وَاصْرِفْنى فى مَوْقِفى هذا بِالنُّجْحِ [وَ]بِما سَئَلْتُهُ كلِّهِ بِرَحْمَتِهِ
آتش مى باشد و بازگردان مرا از اين جايگاه به کاميابى در تمام خواسته ام به رحمت
وَقُدْرَتِهِ اَللّهُمَّ ارْزُقْنى عَقْلاً كامِلاً وَلُبّاً راجِحاً وَقَلْباً زَكياً وَعَمَلاً
و توانائى او خدايا روزيم گردان عقلى کامل و خردى ممتاز و دلى پاک و کردارى
كثيراً وَاَدَباً بارِعاً وَاجْعَلْ ذلِك كلَّهُ لى وَلا تَجْعَلْهُ عَلَىَّ بِرَحْمَتِك يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
بسيار و ادبى شايسته و قرار ده همه اينها را بسود من و قرارش مده بر زيانم به رحمتت اى مهربانترين مهربانان
زيارت پنجم : شيخ كلينى روايت كرده از حضرت ابوالحسن ثالث امام علىّ النّقى عليه السلام كه مى گوئى نزد قبر امير المومنين عليه السلام
اَلسَّلامُ عَلَيك يا وَلِىَّ اللَّهِ اَنْتَ اَوَّلُ مَظْلُومٍ وَاَوَّلُ مَنْ
سلام بر تو اى ولىّ خدا توئى نخستين ستمديده و نخستين کسى که حقش را
غُصِبَ حَقُّهُ صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ حَتّى اَتيك الْيقينُ فَاَشْهَدُ اَنَّك لَقيتَ
غصب کردند بردبارى کردى به اميد پاداش خدا تا مرگت فرا رسيد و گواهى دهم که براستى تو خدا را ديدار
اللَّهَ وَاَنْتَ شَهيدٌ عَذَّبَ اللَّهُ قاتِلَك بِاَنْواعِ الْعَذابِ وَجَدَّدَ عَلَيهِ
کردى در حالى که شهيد بودى عذاب کند خدا کشنده ات را به انواع عذاب و تازه کند بر او
الْعَذابَ جِئْتُك عارِفاً بِحَقِّك مُسْتَبْصِراً بِشَاْنِك مُعادِياً لاَِعْدآئِك
عذاب را آمدم به درگاهت در حال معرفت به حق تو و بيناى به شاءن و مقامت و در حال دشمنى با دشمنانت و آنانکه
وَمَنْ ظَلَمَك اَلْقى عَلى ذلِك رَبّى اِنْشآءَ اللَّهُ يا وَلِىَّ اللَّهِ اِنَّ لى ذُنُوباً
به تو ستم کردند و انشاءالله به همين حال پروردگارم را نيز ديدار خواهم کرد اى ولىّ خدا براستى مرا گناهان
كثيرَةً فَاشْفَعْ لى اِلى رَبِّك فَاِنَّ لَك عِنْدَاللَّهِ مَقاماً مَعْلُوماً وَاِنَّ لَك
بسيارى است پس شفاعت کن مرا به درگاه پروردگارت که مسلماً تو را نزد خدا مقامى است معلوم و براستى تو
عِنْدَاللَّهِ جاهاً وَشَفاعَةً وَقَدْ قالَ اللَّهُ تَعالى وَلا يشْفَعُونَ اِلاّ لِمَنِارْتَضى
در پيش خدا آبرو دارى و شفاعتت پذيرفته است و خداى تعالى خود فرموده : و شفاعت نکنند جز براى آنکس که او بپسندد
زيارت ششم : زيارتى است كه جماعتى از علما روايت كرده اند از جمله آنها است شيخ محمد بن المشهدى كه فرموده روايت كرده است محمّد بن خالد طَيالِسى از سَيف بن عميره كه گفت بيرون رفتم با صفوان بن جمّال و جمعى از اصحاب ما به جانب نجف و حضرت امير المومنين عليه السلام را زيارت كرديم پس چون فارغ شديم صفوان روى خود را گردانيد بسوى قبر حضرت امام حسين عليه السلام و گفت زيارت مى كنم حضرت امام حسين عليه السلام را از اين مكان از بالاى سر حضرت امير المومنين عليه السلام و صفوان گفت كه با حضرت امام جعفر صادق عليه السلام به اينجا آمديم و حضرت چنين زيارت و نماز كرد و دعا خواند كه من مى كنم و فرمود كه اى صفوان اين زيارت را ضبط كن و اين دعا را بخوان و هميشه حضرت امير المومنين و امام حسين عليهماالسلام را به اين نحو زيارت كن كه من ضامنم بر خدا كه هر كه ايشان را چنين زيارت كند و اين دعا را بخواند خواه از نزديك و خواه از دور اينكه زيارتش مقبول باشد و عملش مزد داده شود و سلامش به ايشان برسد و پسنديده گردد و حاجتهايش برآورده شود هر چند عظيم باشد مؤ لّف گويد كه تتمّه اين خبر در فضل اين عمل بيايد در عقب دعاء صفوان در زيارت روز عاشورا انشاءالله و زيارت حضرت امير المومنين عليه السلام اين است رو به قبر آن حضرت بايست وبگو
اَلسَّلامُ عَلَيك يا
سلام بر تو اى
رَسُولَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا صَفْوَةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا اَمينَ اللَّهِ
رسول خدا سلام بر تو اى برگزيده خدا سلام بر تو اى امين خدا
اَلسَّلامُ عَلى مَنِ اصْطَفاهُ اللَّهُ وَاخْتَصَّهُ وَاخْتارَهُ مِنْ بَرِيتِهِ اَلسَّلامُ
سلام بر آن کس که برگزيدش خدا و مخصوصش داشت و اختيارش کرد از ميان خلقش سلام
عَلَيك يا خَليلَ اللَّهِ ما دَجَى اللَّيلُ وَغَسَقَ وَاَضآءَ النَّهارُ وَاَشْرَقَ
بر تو اى خليل خدا تا هرگاه که تاريک و ظلمانى گردد شب ، و روشن و نورانى گردد روز
اَلسَّلامُ عَلَيك ما صَمَتَ صامِتٌ وَنَطَقَ ناطِقٌ وَذَرَّ شارِقٌ وَرَحْمَةُ
سلام بر تو آنگاه که خموش است هر خاموش و گويا است هر گويا و بتابد خورشيد و رحمت
اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى مَوْلانا اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ
خدا و برکاتش سلام بر مولاى ما اميرمؤ منان على بن ابى طالب
صاحِبِ السَّوابِقِ وَالْمَناقِبِ وَالنَّجْدَةِ وَمُبيدِ الْكتائِبِ الشَّديدِ
صاحب سوابق درخشان و منقبتها و مردانگى و شجاعت و نابودکننده صفهاى سخت
الْبَاْسِ الْعَظيمِ الْمِراسِ الْمَكينِ الاَْساسِ ساقِى الْمُؤْمِنينَ بِالْكاْسِ
نيرو و بزرگ قدرت و محکم پايه ، ساقى مؤ منان با جام
مِنْ حَوْضِ الرَّسُولِ الْمَكينِ الاَْمينِ اَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ النُّهْى
از حوض رسول پا بر جاى امين سلام بر صاحب خرد
وَالْفَضْلِ وَالطَّوائِلِ وَالْمَكرُماتِ وَالنَّوائِلِ اَلسَّلامُ عَلى فارِسِ
و فضيلت و نعمتها و کرامات و جوائز سلام بر دلاور
الْمُؤْمِنينَ وَلَيثِ الْمُوَحِّدينَ وَقاتِلِ الْمُشْرِكينَ وَوَصِىِّ رَسُولِ رَبِّ
مؤ منان و شير يگانه پرستان و کشنده مشرکان و وصى رسول پروردگار
الْعالَمينَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ اَيدَهُ اللَّهُ بِجَبْرَئيلَ
جهانيان و رحمت خدا و برکاتش سلام بر آنکس که خدا تاءييد کرد او را به جبرئيل
وَاَعانَهُ بِميكائيلَ وَاَزْلَفَهُ فِى الدّارَينِ وَحَباهُ بِكلِّ ما تَقِرُّ بِهِ الْعَينُ
و کمکش کرد بوسيله ميکائيل و مقربش ساخت در دو جهان و عطا فرمود به او هر چه را که موجب روشنى چشم است
وَصَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَعَلى آلِهِ الطّاهِرينَ وَعَلى اَوْلادِهِ الْمُنْتَجَبينَ
و درود خدا بر او و بر خاندان پاکش و بر فرزندان برگزيده اش
وَعَلَى الاَْئِمَّةِ الرّاشِدينَ الَّذينَ اَمَروُا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكرِ
و بر امامان راه يافته اش آنانکه امر به معروف و نهى از منکر کردند
وَفَرَضُوا عَلَينَا الصَّلَواتِ وَاَمَروُا بِايتآءِ الزَّكوةِ وَعَرَّفُونا صِيامَ شَهْرِ
و نمازها را بر ما واجب کرده و دستور پرداخت زکات را دادند و شناساندند به ما روزه ماه
رَمَضانَ وَقِرائَةَ الْقُرْآنِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ وَيعْسُوبَ
رمضان و خواندن قرآن را سلام بر تو اى اميرمؤ منان و بزرگ و پيشواى
الدّينِ وَقآئِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ اَلسَّلامُ عَلَيك يا بابَ اللَّهِ اَلسَّلامُ
دين و ايمان و پيشرو سفيد رويان سلام بر تو اى درى که از آن به خدا رسند سلام
عَلَيك يا عَينَ اللَّهِ النّاظِرَةَ وَيدَهُ الباسِطَةَ وَاُذُنَهُ الْواعِيةَ وَحِكمَتَهُ
بر تو اى ديده بيناى خدا و دست بازش و گوش نگهدار رازش و حکمت
الْبالِغَةَ وَنِعْمَتَهُ السّابِغَةَ وَنِقْمَتَهُ الدّامِغَةَ اَلسَّلامُ عَلى قَسيمِ الْجَنَّةِ
رسايش و نعمت شايانش و عذاب کوبنده اش سلام بر قسمت کننده بهشت
وَالنّارِ اَلسَّلامُ عَلى نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَى الاَْبْرارِ وَنِقْمَتِهِ عَلَى الْفُجّارِ
و دوزخ سلام بر نعمت خدا بر نيکان و عذاب او بر بدکاران
اَلسَّلامُ عَلى سَيدِ الْمُتَّقينَ الاَْخْيارِ اَلسَّلامُ عَلى اَخى رَسُولِ اللَّهِ
سلام بر آقاى پرهيزکاران برگزيده سلام بر برادر رسول خدا
وَابْنِ عَمِّهِ وَزَوْجِ ابْنَتِهِ وَالْمَخْلُوقِ مِنْ طينَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَى الاَْصْلِ
و پسر عمويش و شوهر دخترش و آفريده شده از طينتش سلام بر ريشه
الْقَديمِ وَالْفَرْعِ الْكريمِ اَلسَّلامُ عَلَى الثَّمَرِ الْجَنِىِّ اَلسَّلامُ عَلى اَبِى
قديم و شاخه کريم سلام بر ميوه چيده سلام بر
الْحَسَنِ عَلِىٍّ اَلسَّلامُ عَلى شَجَرَةِ طُوبى وَسِدْرَةِ الْمُنْتَهى اَلسَّلامُ
حضرت ابوالحسن على عليه السلام سلام بر درخت طوبى و سدرة المنتهى (درختهاى بهشتى ) سلام
عَلى آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ وَنُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ وَاِبْراهيمَ خَليلِ اللَّهِ وَمُوسى كليمِ
بر آدم برگزيده خدا و نوح پيغمبر خدا و ابراهيم خليل خدا و موسى هم سخن
اللَّهِ وَعيسى رُوحِ اللَّهِ وَمُحَمَّدٍ حَبيبِ اللَّهِ وَمَنْ بَينَهُمْ مِنَ النَّبِيينَ
خدا و عيسى روح خدا و محمد حبيب خدا و ساير کسانى که در اين بين آمدند از پيمبران
وَالصِّدّيقينَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحينَ وَحَسُنَ اُولَّئِك رَفيقاً اَلسَّلامُ
و صديقان و شهيدان و شايستگان و اينان نيکو رفيقانى هستند سلام
عَلى نُورِ الاَْنْوارِ وَسَليلِ الاَْطْهارِ وَعَناصِرِ الاَْخْيارِ اَلسَّلامُ عَلى
بر نور انوار و نژاد پاکان و عناصر برگزيده سلام بر
والِدِ الاَْئِمَّةِ الاَْبْرارِ اَلسَّلامُ عَلى حَبْلِ اللَّهِ الْمَتينِ وَجَنْبِهِ الْمَكينِ
پدر امامان نيکوکار سلام بر ريسمان محکم خدا و جانبدار پابرجايش
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى اَمينِ اللَّهِ فى اَرْضِهِ وَخَليفَتِهِ
و رحمت خدا و برکاتش سلام بر امين خدا در روى زمينش و جانشينش
وَالْحاكمِ بِاَمْرِهِ وَالْقَيمِ بِدينِهِ وَالنّاطِقِ بِحِكمَتِهِ وَالْعامِلِ بِكتابِهِ
و حاکم به فرمانش و سرپرست دينش و گوياى به حکمتش و عمل کننده به کتابش
اَخِ الرَّسُولِ وَزَوْجِ الْبَتُولِ وَسَيفِ اللَّهِ الْمَسْلُولِ اَلسَّلامُ عَلى
برادر رسول و شوهر بتول و شمشير از نيام کشيده خدا سلام بر
صاحِبِ الدَّلالاتِ وَالاْ ياتِ الْباهِراتِ وَالْمُعْجِزاتِ الْقاهِراتِ
صاحب دليلها و نشانه هاى درخشان و معجزات کوبنده
وَالْمُنْجى مِنَ الْهَلَكاتِ الَّذى ذَكرَهُ اللَّهُ فى مُحْكمِ الاْ ياتِ فَقالَ
و نجات بخش از نابوديها آنکس که خدا در آيات محکم قرآن ذکرش کرده
تَعالى وَاِنَّهُ فى اُمِّ الْكتابِ لَدَينا لَعَلِىُّ حَكيمٌ اَلسَّلامُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ
و فرموده : ((و براستى او در اصل کتاب نزد ما على و حکيم است )) سلام بر نام پسنديده خدا
الرَّضى وَوَجْهِهِ الْمُضيىِ وَجَنْبِهِ الْعَلِىِّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ
و مظهر تابانش و جانب والايش و رحمت خدا و برکاتش سلام
عَلى حُجَجِ اللَّهِ وَاَوْصِيآئِهِ وَخآصَّةِ اللَّهِ وَاَصْفِيآئِهِ وَخالِصَتِهِ وَاُمَنآئِهِ
بر حجتهاى خدا و اوصياء آن حضرت و خاصان خدا و برگزيدگان او و بندگان خالصش و امانتدارهايش
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ قَصَدْتُك يا مَوْلاىَ يا اَمينَ اللَّهِ وَحُجَّتَهُ زائِراً
و رحمت خداو برکاتش آهنگ تو را کردم اى مولاى من اى امين خدا و حجت او براى زيارتت
عارِفاً بِحَقِّك مُوالِياً لاَِوْلِيآئِك مُعادِياً لاَِعْدآئِك مُتَقَرِّباً اِلَى اللَّهِ
و عارفم به حق تو و دوستدار دوستانت هستم و دشمن با دشمنانت و تقرب جوى به درگاه خدا
بِزِيارَتِك فَاشْفَعْ لى عِنْدَاللَّهِ رَبّى وَرَبِّك فى خَلاصِ رَقَبَتى مِنَ
بوسيله زيارتت پس شفاعت کن براى من پيش خدا پروردگار من و پروردگار تو در نجات دادنم از
النّارِ وَقَضآءِ حَوآئِجى حَوآئِجِ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ
آتش دوزخ و برآوردن حاجاتم حاجات دنيا و آخرت
پس خود را به قبر بچسبان و قبر را ببوس و بگو:
سَلامُ اللَّهِ وَسَلامُ مَلا ئِكتِهِ الْمُقَرَّبينَ وَالْمُسَلِّمينَ لَك
سلام خدا و سلام فرشتگان مقرب او و آنانکه
بِقُلُوبِهِمْ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ وَالنّاطِقينَ بِفَضْلِك وَالشّاهِدينَ عَلى
از دل تسليم تو شدند اى اميرمؤ منان و آنانکه به فضل و برترى تو گويا بودند و گواه بودند بر
اَنَّك صادِقٌ اَمينٌ صِدّيقٌ عَلَيك وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَشْهَدُ اَنَّك
اينکه توئى راستگوى امين راستى پيشه (اين سلامها) بر تود باد و رحمت خدا و برکاتش گواهى دهم که براستى
طُهْرٌ طاهِرٌ مُطَهَّرٌ مِنْ طُهْرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ اَشْهَدُ لَك يا وَلِىَّ اللَّهِ وَوَلِىَّ
تو پاک سرشت و پاک و پاکيزه از (پدران ) پاک سرشت و پاک و پاکيزه و گواهى دهم براى تو اى ولى خدا و ولى
رَسُولِهِ بِالْبَلاغِ وَالاَْداءِ وَاَشْهَدُ اَنَّك جَنْبُ اللَّهِ وَبابُهُ وَاَنَّك حَبيبُ اللَّهِ
رسولش که (آنچه به عهده داشتى ) رساندى و اداء کردى و گواهى دهم که تو به حقيقت جانبدار (يا درجوار) خدائى (نسبت به او مانند)
وَوَجْهُهُ الَّذى يؤْتى مِنْهُ وَاَنَّك سَبيلُ اللَّهِ وَاَنَّك عَبْدُ اللَّهِ وَاَخُو
درى هستى (که بوسيله تو به او رسند) و توئى حبيب خدا و روى او که از آن رو بسويش روند و توئى راه خدا و توئى بنده خدا و برادر
رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ اَتَيتُك مُتَقَرِّباً اِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله آمده ام بدرگاهت تقرب جوى بسوى خداى عزوجل
بِزِيارَتِك راغِباً اِلَيك فِى الشِّفاعَةِ اَبْتَغى بِشَفاعَتِك خَلاصَ رَقَبَتى
بوسيله زيارتت مشتاق به تو در شفاعتت و از شفاعت تو مى جويم آزادى خود را
مِنَ النّارِ مُتَعَوِّذاً بِك مِنَ النّارِ هارِباً مِنْ ذُنُوبِىَ الَّتِى احْتَطَبْتُها عَلى
از آتش و پناهنده ام به تو از آتش و گريزانم از گناهانى که بر
ظَهْرى فَزِعاً اِلَيك رَجآءَ رَحْمَةِ رَبّى اَتَيتُك اَسْتَشْفِعُ بِك يا مَوْلاىَ
پشت خود بار کرده ام پناه آورده ام به تو به اميد رحمت پروردگارم آمده ام تا تو را شفيع خود گيرم اى مولاى من
وَ اَتَقَرَّبُ بِك اِلَى اللَّهِ لَيقْضِىَ بِك حَوآئِجى فَاشْفَعْ لى يا اَميرَ
و تقرب جويم بوسيله تو بدرگاه خدا تا بدينوسيله حاجاتم را برآورد پس شفاعت کن برايم اى امير
الْمُؤْمِنينَ اِلَى اللَّهِ فَاِنّى عَبْدُاللَّهِ وَ مَوْلاك وَ زائِرُك وَ لَك عِنْدَاللَّهِ
مؤ منان به درگاه خدا که من بنده خدا و غلام تو و زائر تواءم و تو را در پيش خدا
الْمَقامُ الْمَحْمُودُ وَ الْجاهُ الْعَظيمُ وَالشَّاءْنُ الْكبيرُ وَ الشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَةُ
مقامى است شايسته و جاه و منزلتى است بزرگ و شاءن و عظمتى است بسيار و شفاعتت پذيرفته است
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَصَلِّ عَلى اَميرِ الْمُؤْمِنينَ
خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و درود فرست بر اميرمؤ منان
عَبْدِك الْمُرْتَضى وَ اَمينِك الاَوْفى وَ عُرْوَتِك الْوُثْقى وَ يدِك الْعُلْيا
بنده پسنديده ات و امانتدار باوفايت و دست آويز محکمت و دست بلندت
وَ جَنْبِك الاَعْلى وَ كلِمَتِك الْحُسْنى وَ حُجَّتِك عَلَى الْوَرى وَ صِدّيقِك
و جانب والايت و کلمه نيکويت و حجت تو بر خلق و بزرگترين راستگوى
الاَكبَرِ وَ سَيدِ الاَوْصِيآءِ وَ رُكنِ الاَوْلِيآءِ وَ عِمادِ الاَصْفِيآءِ اَميرِ
تو و آقاى اوصياء و رکن اولياء و تکيه گاه برگزيدگان امير
الْمُؤْمِنينَ وَ يعْسُوبِ الدّينِ وَ قُدْوَةِ الصّالِحينَ وَ اِمامِ الْمُخْلِصينَ
مؤ منان و پادشاه دين و ايمان و پيشواى شايستگان و رهبر مخلصان آنکه (خدايش )
الْمَعْصُومِ مِنَ الْخَلَلِ الْمُهَذَّبِ مِنَ الزَّلَلِ الْمُطَهَّرِ مِنَ الْعَيبِ الْمُنَزَّهِ
از عيوب و خلل نگهداشته و از هر لغزشى پاک و از هر عيب پاکيزه و از شک
مِنَ الرَّيبِ اَخى نَبِيك وَوَصِىِّ رَسُولِك الْبآئِتِ عَلى فِراشِهِ
و ريب مبرا است برادر پيامبرت و وصى رسولت آنکه (در شب هجرت ) در بستر او خوابيد
وَالْمُواسى لَهُ بِنَفْسِهِ وَكاشِفِ الْكرْبِ عَنْ وَجْهِهِ الَّذى جَعَلْتَهُ سَيفاً
و جانش را براى او به کف گرفت و اندوه را از چهره اش دور ساخت آنکه قرارش دادى شمشيرى بران
لِنُبُوَّتِهِ وَآيةً لِرِسالَتِهِ وَشاهِداً عَلى اُمَّتِهِ وَدِلالَةً عَلى حُجَّتِهِ
براى پيامبرى او و نشانه اى براى رسالتش و گواهى بر امتش و راهنمائى بر دليل و برهانش
وَحامِلاً لِرايتِهِ وَوِقايةً لِمُهْجَتِهِ وَهادِياً لاُِمَّتِهِ وَيداً لِبَاْسِهِ وَتاجاً
و بر دوش کشنده پرچمش و سپرى براى حفظ جانش و راهنمائى براى امتش ودست (ونيروئى ) براى حمله ونبردش وتاجى
لِرَاْسِهِ وَباباً لِسِرِّهِ وَمِفْتاحاً لِظَفَرِهِ حَتّى هَزَمَ جُيوشَ الشِّرْك بِاِذْنِك
بر سرش و درى براى رازش و کليدى براى پيروزيش تا اينکه سپاههاى شرک را به اذن تو
وَاَبادَ عَساكرَ الْكفْرِ بِاَمْرِك وَبَذَلَ نَفْسَهُ فى مَرْضاةِ رَسُولِك
منهزم ساخت و لشگرهاى مجهز را به فرمان تو نابود کرد و از بذل جان در راه تحصيل خوشنودى رسول تو
وَجَعَلَها وَقْفاً عَلى طاعَتِهِ فَصَلِّ اللّهُمَّ عَلَيهِ صَلوةً دآئِمَةً باقِيةً
دريغ نکرد و آن را وقف طاعت او نمود پس درود فرست بر او درودى هميشگى و پايدار
پس بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيك يا وَلِىَّ اللَّهِ وَالشِّهابَ الثّاقِبَ وَالنُّورَ الْعاقِبَ يا
سلام بر تو اى ولى خدا و اى اخگر نافذ و روشنى دنباله دار اى
سَليلَ الاَْطاَّئِبِ يا سِرَّ اللَّهِ اِنَّ بَينى وَبَينَ اللَّهِ تَعالى ذُنُوباً قَدْ اَثْقَلَتْ
نژاد پاکان اى راز خدا براستى بين من و خداى تعالى گناهانى است که پشتم را
ظَهْرى وَلا ياْتى عَلَيها اِلاّ رِضاهُ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَك عَلى سِرِّهِ
سنگين کرده و مورد بخشودگى قرار نگيرد جز بخشنودى او پس بحق آنکس که تو را امين بر راز خويش قرار داده
وَاسْتَرْعاك اَمْرَ خَلْقِهِ كنْ لى اِلَى اللَّهِ شَفيعاً وَمِنَ النّارِ مُجيراً وَعَلَى
و سرپرستى کار خلقش را از تو خواسته که شفيع من شوى بدرگاه خدا و پناهم شوى از آتش دوزخ و در
الدَّهْرِ ظَهيراً فَاِنّى عَبْدُاللَّهِ وَوَلِيك وَزآئِرُك صَلَّى اللَّهُ عَلَيك
پيش آمدهاى روزگار پشت و پناهم باشى زيرا من بنده خدا و دوست تو و زائر تو هستم درود خدا بر تو باد
پس شش ركعت نماز زيارت بكن و هر دعا كه خواهى بكن و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيك يا اَميرَ
سلام بر تو اى امير
الْمُؤ مِنينَ عَلَيك مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَدا ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيلُ وَالنَّهارُ
مؤ منان از طرف من بر تو سلام خدا باد هميشه تا زنده بمانم و تا برجا باشد شب و روز
پس اشاره كن و متوجّه شو به جانب قبر امام حسين عليه السلام و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيك يا اَبا عَبْدِ
سلام بر تو اى ابا عبد
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيك يا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَتَيتُكما زائِرا وَمُتَوَسِّلا اِلَى اللَّهِ
الله سلام بر تو اى فرزند رسول خدا من به نزد شما دو بزرگوار آمده براى زيارتتان و براى توسل جستن بدرگاه خداى
تَعالى رَبّى وَرَبِّكما وَمُتَوَجِّها اِلَى اللَّهِ بِكما وَمُسْتَشْفِعا بِكما اِلَى
تعالى پروردگار من و پروردگار شما و رو کنم بسوى خدا بوسيله شما و شفاعت جويم بوسيله شما
اللَّهِ فى حاجَتى هذِهِ
بدرگاه خدا در اين حاجتى که دارم
و بخوان تا آخر دعاى صفوان :
اِنَّهُ قَريبٌ مُجيبٌ
که براستى او نزديک و اجابت کننده است
پس رو به قبله كن و بخوان از اوّل دعا:
يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ يا مُجيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّينَ
اى خدا اى خدا اى خدا اى اجابت کننده دعاى درماندگان
وَيا كاشِفَ كرْبِ الْمَكرُوبينَ تا وَاصْرِفْنى بِقَضآءِ حاجَتى وَكفايةِ ما
و اى زداينده اندوه اندوهناکان * * و بازم گردان با حاجت برآورده و کفايت شدن آنچه
اَهَمَّنى هَمُّهُ مِنْ اَمْرِ دُنْياىَ وَآخِرَتى يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
به انديشه ام فرو برده اندوهش از کار دنيا و آخرتم اى مهربانترين مهربانان
پس ملتفت شو به جانب قبر امير المومنين عليه السلام و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيك يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ وَالسَّلامُ
سلام بر تو اى امير مؤ منان و سلام
عَلى اَبى عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَينِ ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيلُ وَالنَّهارُ لا جَعَلَهُ اللَّهُ
بر حضرت اباعبداللّه الحسين تا من زنده ام و بجاى باشد شب و روز و قرار ندهد خدا
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكما وَلا فَرَّقَ اللَّهُ بَينى وَبَينَكما
اين زيارتم را آخرين بار زيارتم از شما دو بزرگوار و جدا نکند خدا ميان من و شما را
مؤ لّف گويد: كه قبل از اين ذكر شد كه دعاى صفوان همان است كه مشهور شده به دعاى علقمه و بيايد ذكر آن در زيارت روز عاشورا انشاءاللّه .
زيارت هفتم : زيارتيست كه سيد بن طاوُس در مصباح الزّائر نقل كرده به اين كيفيت كه قصد كن باب السلام يعنى درگاه روضه مقدسه امير المومنين عليه السلام كه ضريح مقدس نمايان مى شود پس بگو سى و چهار مرتبه
اَللَّهُ اَكبَرُ و بگو: سَلامُ اللَّهِ وَسَلامُ مَلائِكتِهِ الْمُقَرَّبينَ
خدا بزرگتر است * * * سلام خدا و سلام فرشتگان مقربش
وَاَنْبِياَّئِهِ الْمُرْسَلينَ وَعِبادِهِالصّالِحينَ وَجَميعِ الشُّهَدآءِ وَالصِّديقينَ
و پيمبران مرسلش و بندگان شايسته اش و تمام شهيدان و راستگويان
عَلَيك يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلى آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى
بر تو اى اميرمؤ منان سلام بر آدم برگزيده خدا سلام بر
نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى اِبْراهيمَ خَليلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى مُوسى
نوح پيامبر خدا سلام بر ابراهيم خليل خدا سلام بر موسى
كليمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى عيسى روُحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ حَبيبِ اللَّهِ
هم سخن خدا سلام بر عيسى روح خدا سلام بر محمد حبيب خدا
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ الرَّضِىِّ وَوَجْهِهِ الْعَلِىِّ
و رحمت خدا و برکاتش سلام بر نام پسنديده خدا و جمال والايش
وَصِراطِهِ السَّوِىِّ اَلسَّلامُ عَلى الْمُهَذَّبِ الصَّفِىِّ اَلسَّلامُ عَلى اَبِى
و راه هموارش سلام بر بنده پاکيزه با صفا سلام بر ابى
الْحَسَنِ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى خالِصِ
الحسن على بن ابى طالب و رحمت خدا و برکاتش سلام بر خالص
الاَْخِلاَّّءِ اَلسَّلامُ عَلى الْمَخْصُوصِ بِسَيدَةِ النِّسآءِ اَلسَّلامُ عَلَى
دوستان سلام بر آنکس که مخصوص گشت به همسرى بانوى زنان (جهانيان ) سلام بر
الْمَوْلُودِ فِى الْكعْبَةِ الْمُزَوَّجِ فِى السَّمآءِ اَلسَّلامُ عَلى اَسَدِ اللَّهِ فِى
متولد شده در کعبه و تزويج شده در آسمان سلام بر شير خدا در
الْوَغى اَلسَّلامُ عَلى مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَكةُ وَمِنى اَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ
ميدان جنگ سلام بر آنکس که مکه و مِنى به او شرف يافت سلام بر صاحب
الْحَوْضِ وَحامِلِ اللِّوآءِ اَلسَّلامُ عَلى خامِسِ اَهْلِ العَبآءِ اَلسَّلامُ
حوض وپرچمدار (اسلام ) سلام بر پنجمين نفر اهل عباء سلام
عَلَى الْبآئِتِ عَلى فِراشِ النَّبِىِّ وَمُفْديهِ بِنَفْسِهِ مِنَ الاَْعْداءِ اَلسَّلامُ
بر آنکس که در بستر پيامبر خدا خوابيد و جانش را فداى او کرد در برابر دشمنان سلام
عَلى قالِعِ بابِ خَيبَرَ وَالدّاحى بِهِ فِى الْفَضآءِ اَلسَّلامُ عَلى مُكلِّمِ
بر کننده در خيبر و پرت کننده آن در فضا سلام بر تکلم کننده
الفِتْيةِ فى كهْفِهِمْ بِلِسانِ الاَْنْبِيآءِ اَلسَّلامُ عَلى مُنْبِعِ الْقَليبِ فِى الفَلا
با اصحاب کهف در ميان کهفشان به زبان پيمبران سلام بر بيرون آورنده آب از چاه در بيابان خشک
اَلسَّلامُ عَلى قالِعِ الصَّخْرَةِ وَقَدْ عَجَزَ عَنْهَا الرِّجالُ الاَْشِدّآءُ اَلسَّلامُ
سلام بر کننده سنگ سختى که مردان نيرومند از کندنش عاجز شدند سلام
عَلى مُخاطِبِ الثُّعْبانِ عَلى مِنْبَرِ الْكوفَةِ بِلِسانِ الفُصَحآءِ اَلسَّلامُ
بر سخن گوينده بااژدها بر بالاى منبر کوفه به زبان فصيح سلام
عَلى مُخاطِبِ الذِّئْبِ وَمُكلِّمِ الْجُمْجُمَةِ بِالنَّهْرَوانِ وَقَدْ نَخِرَتِ
بر سخن گوينده با گرگ و تکلم کننده با جمجمه مرده در نهروان پس از آنکه استخوانهايش
الْعِظامُ بِالْبِلا اَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الشَّفاعَةِ فى يوْمِ الْوَرْى
پوسيده شده بود سلام بر صاحب شفاعت در روز آخرت
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَى الاِْمامِ الزَّكىِّ حَليفِ الْمِحْرابِ
و رحمت خدا و برکاتش سلام بر آن پيشواى پاکيزه و ملازم محراب عبادت
اَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْمُعْجِزِ الْباهِرِ وَالنّاطِقِ بِالْحِكمَةِ وَالصَّوابِ
سلام بر صاحب معجزه روشن و گوياى به حکمت و درستى
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ عِنْدَهُ تَاْويلُ الْمُحْكمِ وَالْمُتَشابِهِ وَعِنْدَهُ اُمُّ
سلام بر کسى که نزد او است تاءويل محکم و متشابه قرآن و پيش او است
الْكتابِ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ رُدَّتْ عَلَيهِ الشَّمْسُ حينَ تَوارَتْ
دفتر اصلى سلام برآنکس که خورشيد براى او برگشت پس از آنکه غروب
بِالْحِجابِ اَلسَّلامُ عَلى مُحْيى اللَّيلِ الْبَهيمِ بِالتَّهَجُّدِ وَالاِْكتِيابِ
کرده بود سلام بر زنده دارنده شب تاريک به تهجد و زارى
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ خاطَبَهُ جَبْرَئيلُ بِاِمْرَةِ الْمُؤْمِنينَ بِغَيرِ اِرْتِيابٍ
سلام بر آنکس که بدون ترديد صدايش زد جبرئيل به نام امير مؤ منان
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى سَيدِ السّاداتِ اَلسَّلامُ عَلى
و رحمت خدا و برکاتش سلام بر آقاى بزرگان سلام بر
صاحِبِ الْمُعْجِزاتِ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ عَجِبَ مِنْ حَمَلاتِهِ فِى
صاحب معجزات سلام برآنکس که درشگفت شدند از حمله هايش در
الْحُرُوبِ مَلاَّئِكةُ سَبْعِ سَم و اتٍ اَلسَّلا مُ عَلى مَنْ ن اجَى الرَّسُولَ
جنگها فرشتگان هفت آسمان سلام بر آنکس که با رسول خدا راز گفت
فَقَدَّمَ بَينَ يدَىْ نَجْواهُ صَدَقاتٍ اَلسَّلامُ عَلى اَميرِ الْجُيوشِ
و براى رازگوئيش صدقه ها داد سلام بر فرمانده سپاهها
وَصاحِبِ الْغَزَواتِ اَلسَّلامُ عَلى مُخاطِبِ ذِئْبِ الْفَلَواتِ اَلسَّلامُ
و صاحب جنگها سلام بر سخن گوى با گرگهاى بيابان سلام
عَلى نُورِ اللَّهِ فِى الظُّلُماتِ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ
بر نور خدا در تاريکيها سلام بر آنکس که خورشيد برايش بازگشت
فَقَضى ما فاتَهُ مِنَ الصَّلوةِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى اَميرِ
پس نمازش را که قضا شده بود بجاى آورد و رحمت خدا و برکاتش سلام بر امير
الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلى سَيدِ الْوَصِيينَ اَلسَّلامُ عَلى اِمامِ الْمُتَّقينَ
مؤ منان سلام بر آقاى اوصياء سلام بر پيشواى پرهيزکاران
اَلسَّلامُ عَلى وارِثِ عِلْمِ النَّبِيينَ اَلسَّلامُ عَلى يعْسُوبِ الدّينِ
سلام بر وارث علم پيمبران سلام بر پادشاه دين
اَلسَّلامُ عَلى عِصْمَةِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلى قُدْوَةِ الصّادِقينَ
سلام بر نگهدار مؤ منان سلام بر مقتداى راستگويان
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ الاَْبْرارِ اَلسَّلامُ عَلى اَبِى
و رحمت خدا و برکاتش سلام بر حجت نيکان سلام بر پدر
الاَْئِمَّةِ الاَْطْهارِ اَلسَّلامُ عَلَى الْمَخْصُوصِ بِذِى الْفَقارِ اَلسَّلامُ عَلى
امامان پاک سلام بر آنکس که به ذوالفقار مخصوص گشت سلام بر
ساقى اَوْلِيآئِهِ مِنْ حَوْضِ النَّبِىِّ الْمُخْتارِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ مَا
سيراب کننده دوستان خود از حوض پيامبر مختار صلى اللّه عليه و آله تا
اطَّرَدَ اللَّيلُ وَالنَّهارُ اَلسَّلامُ عَلَى النَّبَاءِ الْعَظيمِ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ اَنْزَلَ
از پى هم درآيد شب و روز سلام بر آن خبر بزرگ سلام بر آنکس که خدا درباره اش نازل فرمود:
اللَّهُ فيهِ وَاِنَّهُ فى اُمِّ الْكتابِ لَدَينا لَعَلِىُّ حَكيمٌ اَلسَّلامُ عَلى صِراطِ
((و براستى او در دفتر اصلى نزد ما على و حکيم است )) سلام بر راه راست
اللَّهِ الْمُسْتَقيمِ اَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْعُوتِ فِى التَّوْريةِ وَالاِْنْجيلِ وَالْقُرْآنِ
خدا سلام بر آنکس که وصفش شده در تورات و انجيل و قرآن
الْحَكيمِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
حکمت آموز و رحمت خدا و برکاتش بر او باد
پس مى اندازى خود را بر ضريح و مى بوسى آن را و مى گوئى :
يا اَمينَ اللَّهِ يا حُجَّةَ اللَّهِ يا وَلِىَّ اللَّهِ يا صِراطَ اللَّهِ زارَك عَبْدُك
اى امين خدا اى حجت خدا اى ولى خدا اى راه خدا زيارتت کرد بنده
وَوَلِيك اللاّئِذُ بِقَبْرِك وَالْمُنيخُ رَحْلَهُ بِفِنآئِك الْمُتَقَرِّبُ اِلَى اللَّهِ
و دوستت که به قبرت پناه آورده و بار (نياز) خود را به آستان تو انداخته و بوسيله تو به خداى
عَزَّوَجَلَّ وَالْمُسْتَشْفِعُ بِك اِلَى اللَّهِ زِيارَةَ مَنْ هَجَرَ فيك صَحْبَهُ
عزوجل تقرب جسته و تو را شفيع درگاه خدا قرار داده زيارت کردن آن کس که بخاطر تو دست از رفيقان شسته
وَجَعَلَك بَعْدَ اللَّهِ حَسْبَهُ اَشْهَدُ اَنَّك الطُّورُ وَالْكتابُ الْمَسْطُورُ وَالرِّقُ
و تو را پس از خدا براى خود کافى دانسته گواهى دهم که توئى طُور و کتاب مسطور (نامه نوشته ) و برگ
الْمَنْشُورُ وَبَحْرُ الْعِلْمِ الْمَسْجُورِ يا وَلِىَّ اللَّهِ اِنَّ لِكلِّ مَزُورٍ عِنايةً
پهن شده و درياى جوشان دانش اى ولى خدا براستى هر که را به زيارتش روند نسبت
فيمَنْ زارَهُ وَقَصَدَهُ وَاَتاهُ وَاَ نَا وَلِيك وَقَدْ حَطَطْتُ رَحْلى بِفِنائِك
به زائرش و آنکس که آهنگش کرده و بنزدش آمده عنايتى دارد و من دوست تواءم که بار (نيازم ) را به آستان تو انداخته
وَلَجَاءْتُ اِلى حَرَمِك وَلُذْتُ بِضَريحِك لِعِلْمى بِعَظيمِ مَنْزِلَتِك
و به حرم تو مُلتجى شدم و به ضريح تو پناهنده شدم چون علم دارم به بزرگى منزلت و مقامت
وَشَرَفِ حَضْرَتِك وَقَدْ اَثْقَلَتِ الذُّنُوبُ ظَهْرى وَمَنَعَتْنى رُقادى فَما
و شرافت درگاهت و براستى گناهان پشتم را سنگين کرده و خواب را از من گرفته و نمى يابم
اَجِدُ حِرْزاً وَلا مَعْقِلاً وَلا مَلْجَاءً اَلْجَاءُ اِلَيهِ اِلا اللَّهَ تَعالى وَتَوَسُّلى بِك
پناهگاه و نه جاى امن و ملجاءى که بدان پناه برم جز خداى تعالى و توسل بوسيله تو
اِلَيهِ وَاسْتِشْفاعى بِك لَدَيهِ فَها اَ نَا ذا نازِلٌ بِفِنائِك وَلَك عِنْدَ اللَّهِ جاهٌ
به درگاهش و شفاعت جوئى به تو در نزد او پس من اکنون به آستان تو فرود آمده و تو را در نزد خدا جاه
عَظيمٌ وَمَقامٌ كريمٌ فَاشْفَعْ لى عِنْدَ اللَّهِ رَبِّك يا مَوْلاىَ پس ببوس ضريح
و منزلتى بزرگ و مقامى شايسته است پس شفاعت کن براى من در پيش خدا که پروردگار تو است اى مولاى من
را و روى خود را به قبله كن و بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَيك يا اَسْمَعَ السّامِعينَ
خدايا من به درگاه تو تقرب جويم اى شنواترين شنوايان
وَيا اَبْصَرَ النّاظِرينَ وَيا اَسْرَعَ الْحاسِبينَ وَيا اَجْوَدَ الاَْجْوَدينَ
و اى بيناترين بينايان و اى سريعترين حسابگران و اى سخى ترين سخاوتمندان
بِمُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيينَ رَسُولِك اِلَى الْعالَمينَ وَبِاَخيهِ وَابْنِ عَمِّهِ
به حق محمد خاتم پيمبران فرستاده و رسول تو بسوى جهانيان و به حق برادر و پسر عمويش
الاَْنْزَعِ الْبَطينِ الْعالِمِ الْمُبينِ عَلِىٍّ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَالْحَسَنِ
آن آقاى بازپيشانى فراخ سينه آن داناى آشکار کننده يعنى ((على )) اميرمؤ منان و به حق حسن
وَالْحُسَينِ الاِْمامَينِ الشَّهيدَينِ وَبِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَينِ زَينِ الْعابِدينَ
و حسين دو پيشواى شهيد و به على بن الحسين زيب پرستش کنندگان
وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ باقِرِ عِلْمِ الاَْوَّلينَ وَبِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ زَكىِّ
و به محمد بن على شکافنده دانش پيشينيان و به جعفر بن محمد آن پاکيزه
الصِّدِّيقينَ وَبِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْكاظِمِ الْمُبينِ وَحَبيسِ الظّالِمينَ
در ميان راستگويان و به موسى بن جعفر فرو برنده خشم و آشکار کننده حق و زندانى ستمکاران
وَبِعَلِىِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الاَْمينِ وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ الْجَوادِ عَلَمِ
و به على بن موسى آن راضى به مقدّارت حق و امين او و به محمد بن على جواد مشعل راه
الْمُهْتَدينَ وَبِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ الصّادِقِ سَيدِ الْعابِدينَ وَبِالْحَسَنِ
يافتگان و به على بن محمد آن نيکوکار راستگو و آقاى عبادت کنندگان و به حسن
بْنِ عَلِىٍّ الْعَسْكرىِّ وَلِىِّ الْمُؤْمِنينَ وَبِالْخَلَفِ الْحُجَّةِ صاحِبِ الاَْمْرِ
بن على عسکرى زمامدار مؤ منان و به يادگار شايسته حجت حق صاحب الامر
مُظْهِرِ الْبَراهينِ اَنْ تَكشِفَ ما بى مِنَ الْهُمُومِ وَتَكفِينى شَرَّ الْبَلاَّءِ
آشکارکننده برهانها که بگشائى از من اندوههايم را و کفايت کنى از من بلاى
الْمَحْتُومِ وَتُجيرَنى مِنَ النّارِ ذاتِ السَّمُومِ بِرَحْمَتِك يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
حتمى را و پناهم دهى از آتش گدازنده دوزخ به رحمتت اى مهربانترين مهربانان
پس دعا كن براى هر چه بخواهى و وداع نما آن حضرت را وبرگرد .
آمدن امام سجاد عليه السلام به زيارت امير المومنين عليه السلام
مؤ لف گويد سيد عبدالكريم بن طاوُس در فَرْحَةُالغَرىّ روايت كرده كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام وارد كوفه شد و داخل شد در مسجد آن و در مسجد بود اَبُوحمزه ثمالى كه از زاهدين اهل كوفه و مشايخ آنجا بود پس حضرت دو ركعت نماز گذاشت ابوحمزه گفت نشنيدم لهجه اى پاكيزه تر از او نزديكش رفتم تا بشنوم چه مى گويد شنيدم مى گويد ((اِلهى اِنْ كانَ قَدْ عَصَيتُك فَاِنّى قَدْ اَطَعْتُك فى اَحَبِّ الاَشْياءِ اِلَيك)) و اين دعائى است معروف .
مؤ لّف گويد كه ذكر اين دعا بعد از اين در اعمال كوفه بيايد و آنكه ابوحمزه گفت كه آن بزرگوار آمد نزد ستون هفتم و نعلين را كند و ايستاد و دستها را تا برابر گوش بلند كرد و تكبيرى گفت كه جميع موهاى بدن من از دَهْشَت آن راست ايستاد پس چهار ركعت نماز گذارد و ركوع و سجودش را نيكو به عمل آورد پس اين دعا را خواند ((اِلهى اِنْ كنْتُ قَدْ عَصَيتُك)) تا آخر دعا و موافق روايت سابقه آن بزرگوار برخاست و رفت ابوحمزه گفت كه من عقب او رفتم تا مناخ كوفه و آن مكانى بود كه شتران را در آنجا مى خوابانيدند ديدم در آنجا غلام سياهى است و با او است شتر گزيده و ناقه گفتم با او اى سياه اين مرد كيست گفت ((اَوَيخْفى عَلَيك شَمائِلُهُ)) از سيما و شمايلش او را نشناختى او علىّ بن الحسين است ابوحمزه گفت پس خود را انداختم روى قدمهاى آن حضرت بوسيدم آن را كه آن جناب نگذاشت و با دست خود سر مرا بلند كرد و فرمود مكن سجود نشايد مگر براى خداوند عزوجلَّ گفتم يابن رسول اللّه براى چه اينجا آمديد فرمود كه از براى آنچه كه ديدى يعنى نماز در مسجد كوفه و اگر مردم بدانند كه چه فضيلتى است در آن بيايند بسوى آن اگرچه به روش كودكان خود را بر زمين كشند يعنى بيايند هر چند در نهايت سختى باشد راه رفتن بر ايشان مانند اطفالى كه راه نيفتاده اند نشسته حركت مى نمايند پس فرمود آيا ميل دارى كه زيارت كنى با من قبر جدّم علىّ بن ابيطالب عليه السلام را گفتم بلى پس حركت فرمود و من در سايه ناقه او بودم و حديث مى كرد مرا تا رسيديم بِغَرِيين و آن بقعه اى بود سفيد كه نور آن مى درخشيد پس از شتر خويش پياده شد و دو طرف روى خود را بر آن زمين گذاشت و فرمود اى ابا حمزه اين قبر جدّ من علىّ بن ابيطالب عليه السلام است پس زيارت كرد آن حضرت را به زيارتى كه اوّل آن ((اَلسَّلامُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ الرَّضىِّ وَنُورِ وَجْهِهِ الْمُضيئ ))است پس وداع كرد با آن قبر مطهّر و رفت بسوى مدينه و من برگشتم بسوى كوفه مؤ لّف گويد كه از ذكر نكردن سيد اين زيارت را در فَرْحَة تاءسف مى خوردم و در جستجوى آن بودم تا اينكه يك يك زياراتى كه براى حضرت امير المومنين عليه السلام نقل شده ملاحظه كردم زيارتى كه در اوّل آن اين دو جمله باشد نيافتم مگر اين زيارت شريف كه جمله اوّلش موافق است و جمله دوّم مختلف پس شايد كه اين زيارت همان زيارت باشد و اين اختلاف چندان ضرر ندارد واگر گويى كه اوّل اين زيارت ((سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلا ئِكتِهِ)) است نه ((اَلسَّلامُ عَلَى اِسْمِ اللَّهِ الرَّضِىِّ)) گوئيم اوّل زيارت همان ((اَلسَّلامُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ الرَّضىِّ)) است و سلام هاى سابق به منزله اذن دخول و طلب رخصت است و شاهد بر اين مطلب تطبيق اين زيارتست با زيارت روز مولود كه كمال مشابهت را با هم دارند رجوع كن به آنجا تا بر تو معلوم شود و نيز بدانكه در زيارت ششم و زيارت روز مولود اين دو جمله بدون لفظ نور مى باشد امّا نه در اوّل زيارت واللّهُ العالِمُ وبالجمله ما را از زيارات مطلقه همين هفت زيارت كه نقل كرديم كافى است و اگر كسى بيش از اين خواسته باشد بخواند زيارات جامعه را و بخواند نيز زيارت مبسوطى را كه بعد از اين براى روز غدير نقل مى كنيم زيرا كه روايت شده بخواندن آن زيارت در هر وقت و در هر كجا كه شخص باشد و بايد غنيمت شمرد زيارت حضرت امير المومنين عليه السلام و نماز در آن حرم مطهر را زيرا كه نماز در نزد آن بزرگوار مقابل دويست هزار نماز است و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه زيارت كند امام مفترض الطّاعه را و نماز گذارد نزد او چهار ركعت نوشته شود براى او حجّه و عمره و ما در هَدِيةُ الزّائرين اشاره كرديم به فضيلت مجاورت قبر امير المومنين عليه السلام لكن بشرط آنكه مجاور حَقِّ جوار آن حضرت را ملحوظ داشته باشد و اين مطلب بسيار مشكلى است كه براى هركس ممكن نيست و مقام را مقتضى ذكر آن نيست طالبين رجوع كنند به كلمه طيبه .
ذكر وداع امير المومنين عليه السلام
چون خواستى وداع كنى آن حضرت را بخوان اين وداع را كه بعد از زيارت پنجم مذكور دركتب علما نقل شده :
اَلسَّلامُ عَلَيك وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَسْتَوْدِعُك اللَّهَ
سلام بر تو و رحمت خدا و برکاتش تو را مى سپارم به خدا
وَاسْتَرْعيك وَاَقْرَءُ عَلَيك السَّلامَ آمَنّا بِاللَّهِ وَبِالرُّسُلِ وَبِما جآئَتْ بِهِ
و از تو سرپرستى خواهم و بر تو سلام فرستم ايمان آورديم به خدا و به رسولان او و بدانچه آنان از جانب خدا آورده
وَدَعَتْ اِلَيهِ وَدَلَّتْ عَلَيهِ فَاكتُبْنا مَعَ الشّاهِدينَ اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ
و بدان دعوت کردند و بر آن راهنمائى نمودند پس خدايا ما را در زمره گواهان بنويس خدايا قرار مده اين زيارت را آخرين
الْعَهْدِ مِنْ زِيارَتى اِياهُ فَاِنْ تَوَفَّيتَنى قَبْلَ ذلِك فَاِنّى اَشْهَدُ فى
زيارت من از اين بزرگوار و اگر مرا پيش از آن بميرانى پس من گواهى دهم در
مَماتى عَلى ما شَهِدْتُ عَلَيهِ فى حَيوتى اَشْهَدُ اَنَّ اَميرَ الْمُؤْمِنينَ
مردنم همان گواهى را که در زندگيم بدان گواهى داده ام گواهى دهم که امير مؤ منان
عَلِياً وَالْحَسَنَ وَالْحُسَينَ وَعَلِىَّ بْنَ الْحُسَينِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ
على و حسن و حسين و على بن الحسين و محمد بن على
وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَمُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَعَلِىَّ بْنَ مُوسى وَمُحَمَّدَ بْنَ
و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن
عَلِىٍّ وَعَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ وَالْحُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ
على و على بن محمد و حسن بن على و حجة بن الحسن
صَلَواتُك عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ اَئِمَّتى وَاَشْهَدُ اَنَّ مَنْ قَتَلَهُمْ وَحارَبَهُمْ
که درودهاى تو بر همگى ايشان باد امامان من هستند و گواهى دهم که هر که بکشد ايشان را و بجنگد با ايشان
مُشْرِكونَ وَمَنْ رَدَّ عليهمْ فى اَسْفَلِ دَرَك مِنَ الْجَح يمِ وَاَشْهَدُ اَنَّ مَنْ
مشرک است و هر که ردّ کند آنان را در پا ي ين تر ين طبقه دوزخ است و گواهى دهم که هر که
حارَبَهُمْ لَنا اَعْدآءٌ وَنَحْنُ مِنْهُمْ بُرَءآؤُ وَاَنَّهُمْ حِزْبُ الشَّ يطانِ وَعَلى
با ايشان بجنگد دشمن ما است و ما از آنها ب يزار يم و آنان از دار و دسته ش يطان هستند و بر
مَنْ قَتَلَهُمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلاَّئِكةِ وَالنّاسِ اَجْمَع ينَ وَمَنْ شَرِك ف يهِمْ
کشندگانشان لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم باد و هم بر کسانى که شر يک در خون
وَمَنْ سَرَّهَ قَتْلَهُمْ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُك بَعْدَ الصَّلوةِ وَالتَّسْل يمِ اَنْ تُصَلِّىَ
آنها شده و از کشتنشان شاد گشتند خدا يا از تو خواهم پس از درود و سلام که درود فرستى
عَلى مُحَمَّدٍ وَعَلىٍّ وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحسين وَعَلِىٍّ وَمُحَمَّدٍ
بر محمد و على و فاطمه و حسن و حسين و على و محمد
وَجَعْفَرٍ وَمُوسى وَعَلِىٍّ وَمُحَمَّدٍ وَعَلِىٍّ وَالْحَسَنِ وَالْحُجَّةِ وَلا
و جعفر و موسى و على و محمد و على و حسن و حضرت حجت و
تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زيارتهِ فَاِنْ جَعَلْتَهُ فَاحْشُرْنى مَعَ هؤُلاَّءِ
قرار ندهى آخر ين بارِ زيارتم از اين بزرگوار و اگر چن ين کنى پس مرا با اين نامبردگان که
الْمُسَمّ ينَ الاَْئِمَّةِ اَللّهُمَّ وَذَلِّلْ قُلُوبَنا لَهُمْ بِالطّاعَةِ وَالْمُناصَحَةِ
امامان منند محشور گردان خدا يا رام گردان دلهاى ما را به فرمانبردارى ايشان و خيرخواهى
وَالْمَحَبَّةِ وَحُسْنِ الْمُوازَرَةِ وَالتَّسْل يمِ
و دوستى و خوش خدمتى و تسل يم شدن براى آنها
زيارت مخصوصه حضرت امير المومنين عليه السلام