نكوهش عادت دادن خود به لذت ها
المحاسن : اُتِيَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام بِخِوانِ
فالوذَجٍ ، فوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فنَظَرَ إلى صَفائهِ و حُسنِهِ ، فوَجِئَ بِإصبَعِهِ فيهِ حَتّى بَلَغَ أسفَلَهُ ، ثُمَّ سَلَّها و لَم يَأخُذْ مِنهُ شَيئا ، و تَلَمَّظَ إصبَعَهُ و قالَ : إنَّ الحَلالَ طَيِّبٌ و ما هُوَ بِحَرامٍ ، و لكِنّي أكرَهُ أن اُعَوِّدَ نَفسي ما لَم اُعَوِّدْها ، اِرفَعوهُ عَنّي ، فرَفَعوهُ .
المحاسن : ظرف فالوده اى خدمت امير المؤمنين عليه السلام آورده و در برابر آن حضرت
نهاده شد. امام عليه السلام به صافى و زيبايى خوش آن نگريست و انگشت خود را تا ته ظرف در آن فرو برد و سپس بيرون كشيد و چيزى از آن بر نداشت و انگشت خود را چشيد، و فرمود : همانا حلال، پاك و نيكوست و اين حرام نيست، امّا من خوش ندارم نفْسِ خود را به چيزى عادت دهم كه تاكنون بدان عادت نداده ام. اين ظرف را از جلو من برداريد. پس، آن را برداشتند.
المحاسن : 2/178/1502 .