پناهنده شدن به خدا
عنه عليه السلام ـ في الدّعاءِ ـ : إلهي ، خَلَقتَ لي جِسما ، و جَعَلتَ لي فيِهِ آلاتٍ اُطيعُكَ بِها
و أعصيكَ ، و اُغضِبُكَ بِها و اُرضيكَ ، و جَعَلتَ لي مِن نَفْسي داعِيَةً إلَى الشَّهَواتِ ، و أسكَنتَني دارا قَد مُلِئَت مِنَ الآفاتِ ، ثُمّ قُلتَ لي : اِنْزَجِر ، فَبِكَ أنزَجِرُ ، و بِكَ أعتَصِمُ ، و بِكَ أستَجيرُ ، و بِكَ أحتَرِزُ و أستَوفِقُكَ لِما يُرضيكَ .
امام على عليه السلام ـ در دعا ـ گفت : خدايا! براى من پيكرى آفريدى و در آن اندامهايى نهادى كه من با آنها تو را فرمان مى برم و نافرمانى مى كنم، تو را به خشم مى آورم و خشنودت مى سازم و در نفْس من انگيزه اى به
سوى شهوات قرار دادى و مرا در سرايى آكنده از آسيب ها جاى دادى و آن گاه به من فرمودى: باز ايست. پس، من به كمك تو [از گناه] باز مى ايستم و به تو توسّل مى جويم و به تو پناه مى برم و با كمك تو خودم را حفظ مى كنم و براى انجام آنچه خشنودت مى سازد، از تو توفيق مى طلبم.
البلد الأمين : 317.