|     |     |  EN |   AR   

بهشت، زير پاى مادران است

بهشت، زير پاى مادران است

بصائر الدرجات ـ به نقل از ابراهيم بن مهزم ـ : شبى دير وقت از حضور امام صادق عليه السلام به منزل خود ...

  • ۱۳:۵۶ ۱۳۹۸/۱۲/۲۴
بهشت، زير پاى مادران است
متن عربی
بصائر الدرجات عن إبراهيم بن مهزمٍ : خَرَجتُ مِن عِندِ أبي عبدِ اللّه ِ عليه السلام لَيلَةً مُمسِيا فأتَيتُ مَنزِلي بِالمَدينَةِ و كانَت اُمِّي مَعي ، فوَقَعَ بَيني و بَينَها كَلامٌ فأغلَظتُ لَها فلَمّا أن كانَ مِن الغَدِ صَلَّيتُ الغَداةَ و أتَيتُ أبا عبدِ اللّه ِ عليه السلام ، فلَمّا دَخَلتُ علَيهِ فقالَ لي مُبتَدئا : يا أبا مهزمٍ ، مالَكَ و لِلوالِدَةِ أغلَظتَ في كلامِها البارِحَةَ ؟! أ ما عَلِمتَ أنّ بَطنَها مَنزِلٌ قَد سَكَنتَهُ ، و أنّ حِجرَها مَهدٌ قَد غَمَزتَهُ ، و ثَديَها وِعاءٌ قد شَرِبتَهُ ؟ ! قالَ : قلتُ : بلى ، قالَ : فلا تَغلُظْ لَها .
ترجمه فارسی
بصائر الدرجات ـ به نقل از ابراهيم بن مهزم ـ : شبى دير وقت از حضور امام صادق عليه السلام به منزل خود در مدينه رفتم. مادرم با من زندگى مى كرد. ميان من و او بگو مگويى شد و من نسبت به او تندى كردم صبح كه شد نماز را خواندم و خدمت حضرت صادق عليه السلام رفتم. چون وارد شدم بى مقدّمه به من فرمود: اى ابا مهزم! چرا ديشب به مادرت درشت گويى كردى؟! مگر نمى دانى كه شكم او منزلى بود كه در آن آرام گرفته بودى و دامنش گهواره اى بود كه در آن مى غنودى و پستانش ظرفى بود كه از آن مى نوشيدى؟! عرض كردم: چرا. فرمود: پس با او درشتى مكن.
بصائر الدرجات : 243/3.