قرآن، پيشوا و رحمت است
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : إنّه سَيأتي علَيكُم مِن بَعدي زَمانٌ ليسَ فيهِ شيءٌ أخفى مِن الحقِّ ، و لا أظهَرَ مِن الباطِلِ ··· فالكتابُ و أهلُهُ في ذلكَ الزَّمانِ في الناسِ و لَيسا فيهِم ، و مَعَهُم و ليسا مَعَهُم ، لأنَّ الضَّلالَةَ لا تُوافِقُ الهُدى و إنِ اجتَمَعا ، فاجتَمَعَ القَومُ علَى الفُرقَةِ ، و افتَرَقُوا علَى الجَماعَةِ ، كَأنَّهُم أئمّةُ الكتابِ و ليسَ الكتابُ إمامَهُم ، فلم يَبقَ عِندَهُم مِنهُ إلاّ اسمُهُ ، و لا يَعرِفُونَ إلاّ خَطَّهُ و زَبْرَهُ .
امام على عليه السلام : به زودى پس از من روزگارى بر شما بيايد كه در آن روزگار چيزى نا پيداتر از حق و آشكارتر از باطل نيست··· پس، قرآن و اهل آن در آن روزگار در ميان مردم هستند ولى نيستند. با آنان هستند ولى نيستند .؛ زيرا كه گمراهى با هدايت سازش نمى كند، هر چند در كنار هم باشند. پس مردم بر تفرقه و جدايى همداستانند و در حالى جمع اند كه پراكنده و متفرقند، گويى كه آنان پيشوايان قرآنند نه قرآن پيشواى آنان. پس، در ميان آنان از قرآن جز نامش، چيزى باقى نماند و جز خطّ و رسمش، چيز ديگرى را از آن نشناسند.
نهج البلاغة : الخطبة 147.