شكيبا
كنز العمّال عن طارِقِ المُحارِبيِّ : رَأيتُ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بِسُوقِ ذي المَجازِ ، فمَرَّ و علَيهِ جُبَّةٌ لَهُ حَمراءُ و هُو يُنادي بأعلى صَوتِهِ : يا أيُّها النّاسُ ، قُولوا : لا إلهَ إلاّ اللّه ُ تُفلِحوا ، و رَجُلٌ يَتبَعُهُ بالحِجارَةِ و قد أدمى كَعبَيهِ و عُرقُوبَيهِ .و هُو يقولُ : يا أيُّها
النّاسُ ، لا تُطيعوهُ فإنّهُ كَذّابٌ !
قلتُ : مَن هذا ؟ قالوا : غُلامٌ مِن بَني عَبدِ المُطَّلبِ ، قلتُ : فمَن هذا يَتبَعُهُ يَرميهِ ؟ قالوا : هذا عَمُّهُ عَبدُ العُزّى ـ و هُو أبو لَهَبٍ ـ .
كنز العمّال ـ به نقل از طارق محاربى ـ : رسول خدا صلى الله عليه و آله را در بازار ذو المجاز ديدم كه جبّه اى قرمز رنگ پوشيده بود و مى رفت و با صداى بلند مى گفت : اى مردم! بگوييد : هيچ خدايى جز اللّه نيست تا رستگار شويد. مردى از پى او سنگ مى انداخت و قوزك ها و پشت پاشنه هاى پاى حضرت را خونى كرده بود و
مى گفت : اى مردم! به حرفش گوش ندهيد، او دروغگوست
پرسيدم : اين كيست؟ گفتند : جوانى است از طايفه عبد المطّلب. پرسيدم : اين مرد كه در پى او مى رود و سنگ مى زند كيست؟ گفتند : او عمويش عبد العزّى ـ همان ابو لهب ـ است.
كنز العمّال : 35538 .