ويژگيهاى عالم
عنه عليه السلام ـ في صِفَةِ أبغَضِ الخَلائقِ إلَى اللّه ِ ـ : و رَجُلٌ قَمَشَ جَهلاً ··· قَد سَمّاهُ أشباهُ النّاسِ عالِما و لَيسَ بِهِ ··· لَم يَعَضَّ عَلَى العِلمِ بِضِرسٍ قاطِعٍ ··· لا يَحسَبُ العِلمَ في شَيءٍ مِمّا أنكَرَهُ ، و لا يَرى أنَّ مِن وَراءِ ما بَلَغَ مَذهَبا لِغَيرِهِ ، و إن أظلَمَ عَلَيهِ أمرٌ اكتَتَمَ بِهِ لِما يَعلَمُ مِن جَهلِ نَفسِهِ .
امام على عليه السلام ـ در وصف منفورترين مردمان نزد خداوند ـ فرمود : و مردى كه نادانى را در خود فراهم آورده است··· انسانْ نمايان (عوام الناس دگر انديش) او را عالم مى نامند در حالى كه چنين نيست··· دانش را خوب نجويده است [از مهارت و استادى در دانش و ژرفاى علمى برخوردار نيست]··· براى چيزى كه خود معتقد نيست ارزش علمى قائل نيست و خيال نمى كند كه غير از رأى و نظر او، نظر ديگرى هم وجود داشته باشد و اگر موضوعى برايش مبهم و تاريك باشد، آن را پوشيده مى دارد؛ چون از نادانى خود آگاه است [و مى ترسد با اظهار بى اطلاعى خود از آن مسأله و پرسيدن آن از ديگرى نادانيش آشكار شود].
نهج البلاغة : الخطبة 17، انظر تمام الكلام.