اوج تقرّب
الكافي : رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ـ لمّا اُسرِيَ بهِ ـ : يا
رَبِّ، ما حالُ المؤمِنِ عِندَكَ ؟ قالَ : يا محمّدُ ··· ما يَتَقَرَّبُ إلَيَّ عَبدٌ مِن عِبادِي بشيءٍ أحَبّ إلَيَّ ممّا افتَرَضتُ علَيهِ ، و إنّهُ لَيَتقرَّبُ إلَيَّ بالنافِلَةِ حتّى اُحِبَّهُ ، فإذا أحبَبتُهُ كنتُ إذا سَمعَهُ الذي يَسمَعُ بهِ ، و بَصَرَهُ الذي يُبصِرُ بهِ ، و لِسانَهُ الذي يَنطِقُ بهِ ، و يَدَهُ التي يَبطِشُ بها ، إن دَعاني أجَبتُهُ ، و إن سَألَني أعطَيتُهُ .
الكافي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله [در شبى كه به
آسمان برده شد ]گفت : پروردگارا! حال مؤمن نزد تو چون است؟ فرمود: اى محمّد! ··· هيچ بنده اى از بندگانم با چيزى كه نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب كرده ام، به من نزديك نشد. همانا او با نماز نافله به من نزديك مى شود، تا جايى كه دوستدار او مى شوم. پس چون دوستش بدارم آن گاه گوش او شوم كه بدان بشنود و چشم او شوم كه بدان ببيند و زبان او شوم كه با آن سخن بگويد و دست او شوم كه با آن ضربه زند. اگر مرا بخواند پاسخش دهم و اگر از من خواهشى كند، خواهشش را برآورم.
الكافي : 2/352/8.