تشويق نيكى كردن
به همگان از نيك و بد
الكافي عن مُصادِفٍ : كُنتُ مَعَ أبي عَبدِ اللّه ِ عليه السلام بَينَ مَكَّةَ و المَدينَةِ ، فَمَرَرنا عَلى رَجُلٍ في أصلِ شَجَرَةٍ و قَد ألقى بِنَفسِهِ ، فقالَ : مِلْ بِنا إلى هذا الرَّجُلِ فإنّي أخافُ أن يَكونَ قَد أصابَهُ عَطَشٌ ، فمِلنا فإذا رَجُلٌ مِنَ الفَراسِينَ طَويلُ الشَّعرِ ، فسَألَهُ أ عَطشانٌ أنتَ ؟ فقالَ : نَعَم ، فقالَ لي : اِنزِلْ يا مُصادِفُ فاسقِهِ ، فنَزَلتُ و سَقَيتُهُ ، ثُمَّ رَكِبتُ و سِرنا . فقُلتُ : هذا نَصرانِيٌّ ، فتَتَصَدَّقُ عَلى نَصرانِيٍّ ؟! فقالَ : نَعَم إذا كانوا في مِثلِ هذا الحالِ .
الكافى ـ به نقل از مُصادِف ـ : در بين راه مكّه و مدينه همراه امام صادق عليه السلام بودم، كه ديديم مردى در كنار درختى افتاده است. حضرت فرمود: راه را به طرف اين مرد كج كنيم. مى ترسم از تشنگى به اين حال افتاده باشد. پس، راه خود را به طرف او كج كرديم. ديديم مردى از فرّيسيان است با موهاى بلند. حضرت از او پرسيد: آيا تشنه اى؟ عرض كرد: آرى. حضرت به من فرمود: اى مصادف! پياده شو و به او آب بده. من پياده شدم و به او آب دادم. سپس سوار شديم و رفتيم. من عرض كردم: اين مرد نصرانى بود، آيا به يك نصرانى احسان مى كنى؟ فرمود: اگر در چنين وضعى بودند، آرى.
الكافي : 4/57/4 .