تقليد نكوهيده
النِّهاية : «فيهِ : اُغدُ عالما أو مُتَعَلِّما و لا تَكُن إمَّعَةً» الإمَّعَةُ ـ بكسر الهمزة و تشديد الميم ـ : الذي لا رأيَ له فهو يتابع كلَّ أحدٍ على رأيِهِ ، و الهاء فيه للمبالغة ، و يقال فيه إمَّعٌ أيضا ، و لا يقال للمرأة : إمَّعَةٌ ··· و قيل : هو الذي يقول لكلِّ أحدٍ : أنا مَعكَ ، و منه حديثُ ابنِ مسعودٍ رضى الله عنه«لا يَكونَنَّ أحَدُكُم
إمَّعَةً . قيلَ : و ما الإمَّعَةُ ؟ قالَ : الذي يقولُ : أنا مَع الناسِ» .
النهاية : در حديث آمده است: «يا دانشمند باش يا دانش آموز و اِمّعه مباش». اِمّعه ـ به كسر همزه و تشديد ميم ـ كسى را گويند كه از خود رأى و اراده اى ندارد و از نظر اين و آن پيروى مى كند. هاء در اين كلمه براى مبالغه است [نه تأنيث ]و به همين جهت اِمَّع نيز گفته مى شود و چنين نيست كه براى زن اِمّعة بگويند [بلكه اِمّع هم گفته مى شود زيرا هاء آن
براى مبالغه است نه تأنيث]··· بعضى گفته اند: امّعه كسى است كه به همه مى گويد: من با تو هستم. از اين معناست حديث ابن مسعود رضى اللّه عنه: «هرگز كسى از شما اِمّعه نباشد. گفته شد: امّعه چيست؟ فرمود: كسى كه مى گويد: من با مردم [و تابع جماعت ]هستم».
النهاية : 1/67.