كسى كه عملش او را سودى نمى بخشد
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : إنَّ مِن عَزائمِ اللّه ِ فِي الذِّكرِ الحَكيمِ ، الّتي عَلَيها يُثيبُ و يُعاقِبُ و لَها يَرضى و يَسخَطُ : أنَّهُ لا يَنفَعُ عَبدا ـ و إن أجهَدَ نَفسَهُ ، و أخلَصَ فِعلَهُ ـ أن يَخرُجَ مِنَ الدّنيا لاقِيا رَبَّهُ بِخَصلَةٍ مِن هذهِ الخِصالِ لَم يَتُبْ مِنها : أن يُشرِكَ بِاللّه ِ فيما افتَرَضَ عَلَيهِ مِن عِبادَتِهِ ، أو يَشفِيَ غَيظَهُ بِهَلاكِ نَفسٍ ، أو يَعُرَّ بِأمرٍ فَعَلَهُ غَيرُهُ ، أو يَستَنجِحَ .حاجَةً إلَى النّاسِ بِإظهارِ بِدعَةٍ في دِينِهِ ، أو يَلقَى النّاسَ بِوَجهَينِ ، أو يَمشي فيهِم بِلِسانَينِ ، اِعقِلْ ذلكَ ؛ فإنَّ المِثلَ دَليلٌ عَلى شِبهِهِ .
امام على عليه السلام : از جمله حكمهاىِ قطعىِ خداوند در قرآن حكيم كه بر اساس آنها پاداش و كيفر مى دهد و به سبب آنها خوشنود مى شود و خشم مى گيرد اين است كه بنده ـ هر چند خودش را خسته كند و عملش را خالص گرداند ـ چنانچه با اين خصلتها از دنيا به ملاقات پروردگارش رود و از آنها توبه نكرده باشد بى فايده است : در عبادت خداوند كه بر او واجب فرموده است، شريك قرار دهد، يا خشم خود را با كشتن كسى فرو نشاند، يا كسى را به كارى كه ديگرى كرده لكه دار سازد، يا براى آن كه از مردم به نوايى برسد، در دين خويش بدعتى پديد آورد، يا با مردم دو رو و يا دو زبان باشد. در اين باره بينديش؛ زيرا هر مثالى دليل و نشانگر مشابه خود است.
نهج البلاغة : الخطبة 153.