به پروردگار كعبه قسم ، زيانكاران...
شرح نهج البلاغة : قد وَرَدَ في الأخبارِ الصَّحيحةِ أنَّ أبا ذَرٍّ قالَ : انتَهيتُ إلى رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله و هو جالِسٌ في ظِلّ الكعبَةِ ،
فلمّا رَآنِي قالَ : هُمُ الأخسَرُونَ و رَبِّ الكعبَةِ ! فقلتُ : مَن هُم ؟ قالَ : هُمُ الأكثَرُونَ أموالاً ، إلاّ مَن قالَ : هكذا و هكذا مِن بينِ يدَيهِ و مِن خَلفِهِ و عن يَمينِهِ و عن شِمالِهِ ، و قليلٌ ما هُم، ما مِن صاحِبِ إبِلٍ و لا بَقَرٍ و لا غَنَمٍ لا يُؤَدِّي زكاتَها إلاّ جاءَت يَومَ القِيامَةِ أعظَمَ ما كانَت و أسمَنَهُ ، تَنطَحُهُ بِقرُونِها ، و تَطَؤهُ بأظلافِها ، كُلَّما نَفِدَت اُخراها عادَت علَيهِ اُولاها حتّى يَقضيَ اللّه ُ بينَ الناسِ .
شرح نهج البلاغة : در اخبار صحيح آمده است كه ابوذر گفت : به سوى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه در سايه كعبه نشسته بود، رفتم. چون مرا ديد، فرمود : به خداوند كعبه قسم
همانان هستند زيانكاران! عرض كردم :
چه كسانى؟ فرمود : آنان كه مال و ثروت بيشترى دارند، مگر كسى كه از پيش رو و پشت سر و از چپ و از راست چنين و چنان (انفاق و بخشش) كند و اين افراد اندكند. هيچ شتردار و گاودار و گوسفند دارى نيست كه از پرداختن زكات آنها خوددارى ورزد،مگر اين كه روز قيامت بزرگترين و فربه ترين آن دامها بيايند و او را شاخ و لگد زنند و آخرين رأس آنها كه تمام شد، اوّلين آنها اين كار را از سر گيرد، تا آن گاه كه خداوند ميان مردم داورى كند.
شرح نهج البلاغة: 19/240.