گروه هاى مردم
الإمامُ الكاظمُ عليه السلام ـ لهِشامِ بنِ الحَكَمِ و هُو يَعِظُهُ ـ : يا هِشامُ ، اِحذَرْ هذهِ الدُّنيا ، و احذَرْ أهلَها؛ فإنّ النّاسَ فيها على أربَعَةِ أصنافٍ : رجُلٌ مُتَردّي مُعانِقٌ لهَواهُ ، و مُتَعلِّمٌ مُقرئٌ (مُتَقَرّئٌ) كُلّما ازدادَ عِلما ازدادَ كِبرا ، يَستَعلي بقِراءتِهِ و عِلمِهِ على مَن هُو دُونَهُ ، و عابِدٌ جاهِلٌ يَستَصغِرُ مَن هُو دُونَهُ في عِبادَتِهِ ، يُحِبُّ أن يُعَظَّمَ و يُوَقَّرَ ، و ذو بَصيرَةٍ عالِمٌ عارِفٌ بطَريقِ الحَقِّ يُحِبُّ القِيامَ بهِ فهُو عاجِزٌ أو مَغلوبٌ ، و لا يَقدِرُ علَى القِيامِ بما يَعرِفُ(ـهُ) فهُو مَحزونٌ مَغمومٌ بذلكَ ، فهُو أمثَلُ أهلِ زَمانِهِ ، و أوجَهُهُم عَقلاً .
امام كاظم عليه السلام ـ در اندرز به هشام بن حكم ـ فرمود : اى هشام! از اين دنيا و اهل آن برحذر باش؛ زيرا مردم در آن چهار دسته اند : يكى افتاده در ورطه هلاكت و هماغوش هوس. ديگرى طالب دانش و قرآن خوان كه هر چه دانشش فزايد كبر و غرورش بيش شود و قرآن دانىِ خود و دانشِ خويش را وسيله گردن فرازى و بزرگى نمودن بر فرو دستان خود سازد. سومى عابد نادانى كه هر كس را در عبادت از او كمتر است كوچك شمارد و دوست دارد او را تعظيم و تكريم كنند و چهارمى بينشمندِ داناىِ آشنا به راه حقّ كه دوست دارد حقّ را بر پاى دارد، اما يا ناتوان است، يا مغلوب و نمى تواند آنچه را مى فهمد و مى داند به كار بندد و از اين رو اندوهناك و غمزده است. او بهترين فرد روزگار خود و خردمندترين آنان است.
بحار الأنوار : 78 / 316 / 1.