حرام بودن هديه دادن به كارگزاران حكومتى
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ و هُو يَتَبَرَّأُ مِنَ الظُّلمِ ـ : و أعجَبُ مِن ذلكَ طارِقٌ طَرَقَنا بمَلفوفَةٍ في وِعائها ، و مَعجونَةٍ شَنِئتُها ، كأنَّما عُجِنَت بِرِيقِ حَيَّةٍ أو قَيئِها! فقلتُ : أ صِلَةٌ أم زَكاةٌ أم صَدَقَةٌ ؟ فذلكَ مُحَرَّمٌ عَلَينا أهلَ البَيتِ ! فقالَ : لا ذا و لا ذاكَ ، و لكِنَّها هَدِيَّةٌ ، فقلتُ : هَبِلَتكَ الهَبُولُ ! أ عَن دِينِ اللّه ِ أتَيتَني
لِتَخدَعَني ؟ أ مُختَبِطٌ أنتَ أم ذو جِنَّةٍ ، أم تَهجُرُ ؟! و اللّه ِ لَو اُعطِيتُ الأقالِيمَ السَّبعَةَ بما تَحتَ أفلاكِها ، على أن أعصِيَ اللّه َ في نَملَةٍ أسلُبُها جُلبَ شَعيرَةٍ ما فَعَلتُهُ ··· .
امام على عليه السلام ـ آنجا كه از ستمْ بيزارى مى جست ـ فرمود: و شگفت تر از اين، قصّه آن شخصى است كه شبانگاهى دَرِ خانه ما را كوبيد و در دستش ظرف سر پوشيده [پر از حلوايى لذيذ ]بود، چنان از آن مشمئز شدم كه گويى با آب دهان يا استفراغ مارى تهيه شده بود. به او گفتم: آيا اين صله است، يا زكات، يا صدقه؟ زيرا كه اينها بر ما خاندان
حرام است! گفت: نه اين است و نه آن، بلكه هديه است. گفتم: زن فرزند مرده (مادرت) بر تو بگريد! آيا از طريق دين خدا وارد شده اى تا مرا بفريبى؟ ابله شده اى، يا ديوانه، و يا هذيان مى گويى؟! سوگند به خدا كه اگر هفت اقليم را با آنچه در زير افلاك آنهاست به من دهند تا با بيرون كشيدن يك پوست جو از دهان مورچه اى خدا را نافرمانى كنم، هرگز نخواهم كرد··· .
نهج البلاغة : الخطبة 224.