گواهى دادن پيامبران عليهم السلام
الطبقات الكبرى : قَدِمَ وَفدُ نَجرانَ و فيهِم أبو الحارثِ بنُ عَلقمَةَ بنِ رَبيعَةَ ، لَهُ عِلمٌ بدِينِهِم و رِئاسَةٌ ، و كانَ أسقَفَهُم و إمامَهُم و صاحِبَ مَدارِسِهِم و لَهُ فيهِم قَدرٌ ـ فعَثَرَت بهِ بَغلَتُهُ ، فقالَ أخوهُ : تَعِسَ الأبعَدُ ! يُريدُ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فقالَ أبو الحارثِ : بَل تَعِستَ أنتَ ، أ تَشتِمُ رجُلاً مِن المُرسَلينَ ؟ ! إنّهُ الّذي بَشَّرَ بهِ عيسى و إنّهُ لَفي التَّوراةِ ! قالَ : فما يَمنَعُكَ مِن دِينِهِ ؟ قالَ : شَرَّفَنا هؤلاءِ القَومُ و أكرَمُونا
و مَوَّلُونا ، و قَد أبَوا إلاّ خِلافَهُ .
الطبقات الكبرى : هنگامى كه نمايندگان نجران به حضور پيامبر آمدند، ابو الحارث بن علقمة بن ربيعه نيز در ميان آنان بود. او عالم دينى و رئيس و اسقف و پيشوا و صاحب مدارس آنان بود و در ميان ايشان قدر و منزلتى داشت. اتفاقا استر ابو حارث او را به زمين زد. برادرش گفت : سرنگون باد آن مرد و مقصودش رسول خدا صلى الله عليه و آله بود. ابو حارث گفت : خودت سرنگون شى! مردى را كه از پيامبران است دشنام مى دهى؟! او كسى است كه عيسى بشارت آمدنش را داده و نامش در تورات آمده است! برادرش گفت : پس، چه چيز مانع تو
از پذيرفتن دين او مى شود؟ گفت : اين قوم ، ما را مهترى داده اند و گرامى داشته اند و ما را بر خود سالار ساخته اند و از هر چيزى جز مخالفت با او سرباز مى زنند .
الطبقات الكبرى : 1 / 164.