72 ـ ضرورت فرمانروايى و حكومت
كنز العمّال عن أبي البختريّ : دَخَل رَجُلٌ المَسْجِدَ فَقَالَ : لَا حُكْمَ إلّا للّه ِِ، ثُمَّ قَالَ آخَرُ : لَا حُكْمَ إلّا للّه ِِ،فَقَالَ عَلِيٌّ عليه السلام : لَا حُكْمَ إلّا للّه ِِ «إنَّ وَعْدَ اللّه ِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَنَّكَ الّذِينَ لا يُوقِنُونَ» ، فَمَا تَدْرُونَ مَا يَقُولُ هؤلَاءِ ، يَقُولُونَ : لَا إمَارَةَ . أيُّهَا النَّاسُ! إنَّهُ لَا يُصْلِحُكُمْ إلَا أمِيرٌ؛ بَرٌّ أوْ فَاجِرٌ .
قَالُوا : هذَا البَرُّ فَقَدْ عَرَفْنَاهُ ، فَمَا بَالُ الفَاجِرِ؟
فَقَالَ : يَعْمَلُ المُؤْمِنُ ، وَيُمْلَأُ لِلْفَاجِرِ ، ويُبَلِّغُ اللّه ُ الأجَلَ، وَتَأمَنُ سُبُلُكُمْ، وَتَقُومُ أسْواقُكُمْ، وَيُجْبى فَيْئُكُمْ ، وَيُجَاهَدُ عَدُوُّكُمْ ، ويُؤخَذُ لِلضَّعِيفِ مِنَ الشَّدِيدِ مِنْكُمْ .
كنز العمّال ـ به نقل از ابو البخترى ـ : مردى وارد مسجد شد و گفت: حُكم جز از آنِ خدا نيست. ديگرى نيز گفت: حُكم جز خدا را نشايد. در اين هنگام على عليه السلام فرمود: [البته ]حكم جز از آنِ خدا نيست «همانا وعده خدا راست است . مبادا آنان كه يقين ندارند تو را بى ثبات گردانند» . شما نمى دانيد اينها چه مى گويند؟ اينها مى گويند: حكومت لازم نيست. اى مردم! [وضع] شما را به سامان نياورد مگر فرمانروا؛ نيك باشد يا تبهكار. گفتند: سخن تو درباره فرمانرواى نيكو كردار، درست، اما تبهكار چگونه؟ فرمود: مؤمن به كار خود مى پردازد و نابكار برخوردار مى شود، خداوند اجل مقدّر را مى رساند، راههايتان امن مى شود، بازارهايتان رونق مى گيرد، خراجهايتان گردآورى مى شود، با دشمنتان پيكار مى شود و حقّ ناتوان از زورمند گرفته مى گردد.
كنز العمّال : 31618.