فصل دهم: حكمت هاى جامع
الكافي عن إبراهيم بن أبي البلاد عمّن ذكره :قالَ لُقمانُ عليه السلام لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، لا تَقتَرِب فَتَكونَ أبعَدَ لَكَ ، ولا تَبعُد فَتُهانَ ، كُلُّ دابَّةٍ تُحِبُّ مِثلَها ، وإنَّ ابنَ آدَمَ يُحِبُّ مِثلَهُ ، ولا تَنشُر بَزَّكَ إلاّ عِندَ باغيهِ ، كَما لَيسَ بَينَ الذِّئبِ وَالكَبشِ خُلَّةٌ كَذلِكَ لَيسَ بَينَ البارِّ وَالفاجِرِ خُلَّةٌ ، مَن يَقتَرِب مِنَ الزِّفتِ يَعلَق بِهِ بَعضُهُ كَذلِكَ مَن يُشارِكِ الفاجِرَ يَتَعَلَّم مِن طُرُقِهِ ، مَن يُحِبَّ المِراءَ يُشتَم ، ومَن يَدخُل مَداخِلَ السَّوءِ يُتَّهَم ، ومَن يُقارِن قَرينَ السَّوءِ لا يَسلَم ، ومَن لا يَملِك لِسانَهُ يَندَم .
الكافى ـ به نقل از ابراهيم بن ابى بلاد ، از كسى كه او را ياد كرده ـ : لقمان به پسرش گفت : «پسرم ! [آن چنان به مردمْ] نزديك نشو كه مايه دورىِ تو [از آنان] شود ، و [آن چنان] دور نشو كه [در اثر بى توجّهىِ آنان ]خوار گردى . هر جنبنده اى ، همنوع خود را دوست دارد و آدميزاد نيز همنوع خود را دوست دارد . متاع خود را جز نزد مشترى اش پهن نكن . همان طور كه بين گرگ و قوچ ، دوستى اى نيست ، بين نيكوكار و بدكار نيز دوستى اى نيست . هر كه به قير نزديك شود ، قسمتى از بدنش به آن مى چسبد ، همچنين ، هر كه با بدكار همدستى كند ، برخى از روش هاى او را مى آموزد . هر كه جرّ و بحث را دوست بدارد ، دشنام مى شنود . و هر كه وارد جاهاى بد شود ، متّهم مى شود . و هر كه با رفيقِ بد همراهى كند ، سالم نمى ماند ، و هر كه زبانش را در اختيار نگيرد ، پشيمان مى گردد» .
الكافي : ج 2 ص 641 ح 9 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 426 ح 20 .