طبقات جويندگان دانش
عنه عليه السلام : إنَّ مِن أحَبِّ عِبادِ اللّه ِ إلَيهِ عَبدا أعانَهُ اللّه ُ عَلى نَفسِهِ ··· مِصباحُ ظُلُماتٍ ، كَشّافُ عَشَواتٍ (غَشَواتٍ) ، مِفتاحُ مُبهَماتٍ ، دَفَّاعُ مُعضَلاتٍ ، دَليلُ فَلَواتٍ ، يَقولُ فَيُفهِمُ ، و يَسكُتُ فَيَسلَمُ ···
و آخَرُ قَد تَسَمّى عالِما و لَيسَ بِهِ ، فَاقتَبَسَ جَهائلَ مِن جُهّالٍ ، و أضاليلَ مِن ضُلاّلٍ ، و نَصَبَ لِلنّاسِ أشراكا مِن حَبائلِ (حِبالِ) غُرورٍ و قَولِ زُورٍ··· يَقولُ : أقِفُ عِندَ الشُّبُهاتِ و فيها وَقَعَ، و يَقولُ : أعتَزِلُ البِدَعَ و بَينَها اضطَجَعَ ، فَالصُّورَةُ صورَةُ إنسانٍ، و القَلبُ قَلبُ حَيوانٍ ، لا يَعرِفُ بابَ الهُدى فيَتَّبِعَهُ ، و لا بابَ العَمى فَيَصُدَّ عَنهُ ، و ذلكَ مَيِّتُ الأحياءِ .
امام على عليه السلام : از محبوبترين بندگان خدا نزد او بنده اى است كه خداوند او را در برابر نفْسش يارى رسانده است··· چراغ تاريكيهاست، برطرف كننده كوريها، كليد مبهمات، زداينده مشكلات و راهنماى بيابانها. [به موقع] مى گويد و مى فهماند و [به موقع ]خاموش مى شود و سالم مى ماند···
و ديگرى كه خود را دانشمند مى نامد ولى دانشمند نيست. او از نادانها و گمراهان، نادانيها و گمراهيها را فرا گرفته و دامهايى از ريسمانهاى فريب و گفتار دروغ براى مردم گسترده است···
مى گويد: به گاه شبهات درنگ مى كنم، در حالى كه در آنها فرو افتاده است. مى گويد: از بدعتها كناره مى گيرم، در حالى كه ميان آنها فرو خفته است. چهره اش چهره انسان است اما دلش دل حيوان. نه باب هدايت را مى شناسد تا به دنبال آن برود و نه باب كورى [دل] را تا از آن جلوگيرى كند. او مرده اى در ميان زندگان است .
نهج البلاغة : الخطبة 87.