شريك بودن زمام داران در ستم كارگزارانشان
شرح نهج البلاغة عن ابنِ عبّاسٍ : شَهِدتُ عِتابَ عُثمانَ لِعليٍّ عليه السلام يَوما ، فقالَ لَهُ في بَعضِ ما قالَهُ : نَشَدتُكَ اللّه َ أن تَفتَحَ للفُرقَةِ بابا !···
فقالَ عليٌّ عليه السلام : أمّا الفُرقَةُ فمَعاذَ اللّه ِ أن أفتَحَ لَها بابا ، و اُسَهِّلَ إلَيها سَبيلاً ، و لكنِّي أنهاكَ عَمّا يَنهاكَ اللّه ُ و رَسولُهُ عَنهُ ··· أ لاَ تَنهى سُفَهاءَ بَني اُميَّةَ عَن أعراضِ المُسلِمينَ و أبشارِهِم و أموالِهِم ؟ و اللّه ِ ، لَو ظَلَمَ عامِلٌ مِن عُمّالِكَ حَيثُ تَغرُبُ الشّمسُ لَكانَ إثمُهُ مُشتَرَكا بَينَهُ و بَينَكَ .
··· فقالَ عُثمانُ : لَكَ العُتبى ، و أفعَلُ و أعزِلُ مِن عُمّالي كُلَّ مَن تَكرَهُهُ و يَكرَهُهُ المُسلِمونَ . ثُمَّ افتَرَقا ، فصَدَّهُ مَروانُ بنُ الحَكَمِ عَن ذلكَ ، و قالَ : يَجتَرِئُ علَيكَ النّاسُ ، فلا تَعزِلْ أحَدا مِنهُم ! .
شرح نهج البلاغة ـ به نقل از ابن عبّاس ـ : روزى شاهد گلايه عثمان از على عليه السلام بودم، از جمله سخنانى كه به او گفت اين بود كه: تو را به خدا قسم مى دهم مبادا باب تفرقه اى بگشايى··· !
على عليه السلام فرمود: پناه به خدا كه من براى تفرقه بابى بگشايم و يا براى آن راهى هموار كنم. اما تو را از چيزى نهى مى كنم كه خدا و رسولِ او از آن نهيَت مى كنند··· چرا دست نابخردان بنى اميّه را از ناموس و جان و مال مسلمانان كوتاه نمى كنى؟ به خدا سوگند، اگر يكى از كارگزاران تو در غرب عالم ستم كند، تو در گناه او شريكى!
··· عثمان گفت: رضايتت را به دست مى آورم. اين كار را مى كنم و هر يك از كارگزارانم را كه تو و مسلمانان از او ناراحت هستيد، بركنار مى سازم. سپس از هم جدا شدند. اما مروان بن حكم، عثمان را از اين كار منع كرد و گفت: مردم بر تو دلير مى شوند . بنا بر اين، هيچ يك از كارگزارانت را بركنار مكن!
شرح نهج البلاغة : 9/15.