|     |     |  EN |   AR   

فصل چهارم : منزلت آنها در روز رستاخيز

فصل چهارم : منزلت آنها در روز رستاخيز

حذيفه:مادرم از من پرسيد: از چه هنگام پيامبر صلي الله عليه و آله را نديده اى؟ به او گفتم: از فلان وق ...

  • ۱۳:۵۶ ۱۳۹۸/۱۲/۲۴
فصل چهارم : منزلت آنها در روز رستاخيز
متن عربی
حُذَيفَةُ :سَأَلَتني اُمّي : مُنذُ مَتى عَهدُكَ بِالنَّبِيِّ صلي الله عليه و آله ؟ فَقُلتُ لَها : مُنذُ كَذا وكَذا ، فَنالَت مِنّي وسَبَّتني ، فَقُلتُ لَها : دَعيني ، فَإِنّي آتِي النَّبِيَّ صلي الله عليه و آله فَاُصَلّي مَعَهُ المَغرِبَ ، ثُمَّ لا أدَعُهُ حَتّى يَستَغفِرَ لي ولَكِ ، قالَ : فَأَتَيتُ النَّبِيَّ صلي الله عليه و آله فَصَلَّيتُ مَعَهُ المَغرِبَ ، فَصَلَّى النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله العِشاءَ ، ثُمَّ انفَتَلَ فَتَبِعتُهُ فَعَرَضَ لَهُ عارِضٌ فَناجاهُ ، ثُمَّ ذَهَبَ ، فَأَتبَعتُهُ فَسَمِعَ صَوتي ، فَقالَ : مَن هذا ؟ فَقُلتُ : حُذَيفَةُ ، قالَ : ما لَكَ فَحَدَّثتُهُ بِالأَمرِ ، فَقالَ : غَفَرَ اللّه ُ لَكَ ولاُِمِّكَ ثُمَّ قالَ : أما رَأَيتَ العارِضَ الَّذي عَرَضَ لي قُبَيلُ ؟ قُلتُ : بَلى ، قالَ : فَهُوَ مَلَكٌ مِنَ المَلائِكَةِ لَم يَهبِطِ الأَرضَ قَبلَ هذِهِ اللَّيلَةِ فَاستَأذَنَ رَبَّهُ أن يُسَلِّمَ عَلَيَّ ويُبَشِّرَني أنَّ الحَسَنَ والحُسَينَ سَيِّدا شَبابَ أهلِ الجَنَّةِ ، وأنَّ فاطِمَةَ سَيِّدَةُ نِساءِ أهلِ الجَنَّةِ رَضِيَ اللّه ُ عَنهُم.
ترجمه فارسی
حذيفه:مادرم از من پرسيد: از چه هنگام پيامبر صلي الله عليه و آله را نديده اى؟ به او گفتم: از فلان وقت. او به من ناسزا گفت و دشنام داد. به او گفتم: رهايم كن، من نزد پيامبر صلي الله عليه و آله مى روم تا نماز مغرب را با او بگزارم و او را رها نخواهم كرد تا براى من و تو طلب آمرزش كند. حذيفه مى گويد: خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله رسيدم و نماز مغرب را با ايشان گزاردم و پيامبر صلي الله عليه و آله نماز عشا را هم خواند، حضرت صلي الله عليه و آله سپس بازگشت و كسى در سر راه با ايشان برخورد و با حضرت زمزمه اى كرد و رفت. من در پى حضرت صلي الله عليه و آله رفتم و او صداى مرا شنيد و گفت: تو كيستى؟ عرض كردم: حذيفه. فرمود: چه مى خواهى؟ من ماجرا را باز گفتم. پس حضرت صلي الله عليه و آله فرمود: خداوند تو و مادرت را بيامرزد. سپس فرمود: آيا كسى را كه اندكى پيش بر سر راه من قرار گرفت ديدى؟ عرض كردم: آرى. فرمود: او فرشته اى از فرشتگان بود كه پيش از امشب به زمين فرود نيامده بود و از پروردگار اذن خواسته بود تا بر من درودى فرستد و مژده ام دهد كه حسن و حسين سرور جوانان بهشتى هستند و فاطمه، بانوى زنان بهشتى است، خداوند از ايشان خشنود باد.
مسند ابن حنبل : 9 / 91 / 23389 ، سنن الترمذيّ : 5 / 326 / 3870 ، وراجع خصائص النسائيّ : 239 / 130 ، مجمع الزوائد : 9 / 324 / 15192 ، حلية الأولياء : 4/190 ، اُسد الغابة : 7 / 304 / 7410 ، المصنّف لابن أبي شيبة : 7 / 164 ، تاريخ دمشق «ترجمة الإمام عليّ عليه السلام» : 51 / 72 و 73 ، ذخائر العقبى : 121 ؛ أمالي المفيد : 23 / 4 ، بشارة المصطفى : 277 ، كمال الدين : 263 / 10 ، شرح الأخبار : 3 / 65 / 990 و ص 75 / 995 .