|     |     |  EN |   AR   

شيرين دنيا ، تلخ است

شيرين دنيا ، تلخ است

امام على عليه السلامـ در خطبه نماز عيد قربان و عيد فطر ـ:اى بندگان خدا! شما را سفارش مى كنم به پروا ...

  • ۱۳:۵۶ ۱۳۹۸/۱۲/۲۴
شيرين دنيا ، تلخ است
متن عربی
الإمام عليّ عليه السلامـ في خُطبَةِ العيدَين ـ:اُوصيكُم عِبادَ اللّه ِ بِتَقوَى اللّه ِ وكَثرَةِ ذِكرِ المَوتِ ، وَالزُّهدِ فِي الدُّنيَا الَّتي لَم يَتَمَتَّع بِها مَن كانَ فيها قَبلَكُم ، ولَن تبَقى لاِءحَدٍ مِن بَعدِكُم ، وسَبيلُكُم فيها سَبيلُ الماضينَ . ألا تَرَونَ أنَّها قَد تَصَرَّمَت وآذَنَت بِانقِضاءِ ، وتَنَكَّرَ مَعروفُها وأدبَرَت حَذّاءَ؟! فَهِيَ تُخبِرُ بِالفَناءِ ، وساكِنُها يُحدى بِالمَوتِ ، فَقَد أمَرَّ مِنها ما كانَ حُلوا ، وكَدِرَ مِنها ما كانَ صَفوا ، فَلَم يَبقَ مِنها إلاّ سَمَلَةٌ كَسَمَلَةِ الإِداوَةِ، وجُرعَةٌ كَجُرعَةِ الإِناءِ ، يَتَمَزَّزُهَا الصَّديانُلَم تَنفَع غُلَّتَهُ . فَأَزمِعوا عِبادَ اللّه ِ بِالرَّحيلِ مِن هذِهِ الدّارِ المَقدورِ عَلى أهلِها الزَّوالُ ، المَمنوعِ أهلُها مِنَ الحَياةِ ، المُذَلَّلَةِ أنفُسُهُم بِالمَوتِ ، فَلا حَيٌّ يَطمَعُ فِي البَقاءِ ، ولا نَفسٌ إلاّ مُذعِنَةٌ بِالمَنونِ ، فَلا يَغِلبَنَّكُمُ الأَمَلُ ، ولا يَطُل عَلَيكُمُ الأَمَدُ ، ولا تَغتَرّوا فيها بِالآمالِ .
ترجمه فارسی
امام على عليه السلامـ در خطبه نماز عيد قربان و عيد فطر ـ:اى بندگان خدا! شما را سفارش مى كنم به پروا كردن از خدا، و ياد كردن بسيار از مرگ، و دل بركندن از دنيا؛ دنيايى كه پيشينيان شما از آن بهره اى (لذّتى) نبردند، و بعد از شما نيز براى هيچ كس باقى نمى ماند، و راه شما در دنيا ، همان راهى است كه گذشتگان پيمودند. آيا نمى بينيد كه دنيا سپرى گشته ، و اِعلام به سر آمدن كرده ، و خوبى هايش دگرگون گشته، و شتابان ، پشت كرده است و مى رود؟ دنيا از نيست شدن ، خبر مى دهد و [چون ساربان كه براى راندن شتران حُدى مى خواند ،] براى ساكنان خود ، آواز مرگ سر مى دهد. شيرينى هاى آن تلخ شده و زلالى هايش تيره گشته است، و از دنيا جز ته مانده اى به اندازه ته مانده آب در ته مَشكى ، و جرعه اى مانند جرعه باقى مانده و در ته ظرفى كه تشنه كامى آن را مى مكد ، امّا عطش او را فرو نمى نشاند، باقى نمانده است. پس، اى بندگان خدا! عزم رفتن از اين سرايى كنيد كه «رفتن» براى اهل آن ، رقم خورده و زندگى در آن براى مردمانش قدغن شده، و جان هايشان مقهور مرگ گشته است، چندان كه هيچ زنده اى طمع ماندگارى ندارد، و هيچ جانى نيست ، مگر اين كه به مرگْ اذعان دارد [و طعم آن را مى چشد]. پس مبادا آرزو بر شما چيره آيد، و مدّت عمر برايتان طولانى نمايد، و در دنيا فريفته آرزوها شويد!
كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 518 ح 1484 ، الأمالي للمفيد : ص 159 ح 2 عن مجاهد نحوه ، بحار الأنوار : ج 73 ص 107 ح 108 وراجع نهج البلاغة : الخطبة 52 وإرشاد القلوب : ص 35 و مصباح المتهجّد : ص 663 ح 730 .