|     |     |  EN |   AR   

بازگو كردن نعمت هاى خدا

بازگو كردن نعمت هاى خدا

الكافى : امام على عليه السلام ـ آنگاه كه ربيع بن زياد از برادر خود، عاصم، به امير المؤمنين عليه السل ...

  • ۱۳:۵۶ ۱۳۹۸/۱۲/۲۴
بازگو كردن نعمت هاى خدا
متن عربی
الكافي : قال عليٌّ عليه السلام ـ في احتِجاجِهِ على عاصِمِ بنِ زِيادٍ حِينَ لَبِسَ العَباءَ و تَرَكَ المُلاءَ ، و شَكاهُ أخوهُ الرَّبيعُ بنُ زِيادٍ إلى أميرِ المؤمِنينَ عليه السلام أنّهُ قد غَمَّ أهلَهُ و أحزَنَ وُلدَهُ بذلكَ ـ : علَيَّ بِعاصِمِ بنِ زِيادٍ ، فجِيءَ بهِ ، فلَمّا رآهُ عَبَسَ في وَجهِهِ ، فقالَ لَهُ : أ ما استَحيَيتَ مِن أهلِكَ ؟ أ ما رَحِمتَ وُلدَك ؟! أ تَرَى اللّه َ أحَلَّ لكَ الطَّيِّباتِ و هُو يَكرَهُ أخذَكَ مِنها ، أنتَ أهوَنُ علَى اللّه ِ مِن ذلكَ ، أ وَ لَيس اللّه ُ يقولُ : «و الأرْضَ وَضَعَها لِلأنامِ * فِيها فاكِهَةٌ و النَّخْلُ ذاتُ الأكْمامِ» أ وَ لَيس (اللّه ُ) يقولُ : «مَرَجَ البَحْرَينِ يَلتَقيانِ * بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ ـ إلى قَولهِ ـ يَخْرُجُ مِنْهُما اللّؤلؤُ و المَرْجانُ» .فبِاللّه ِ لاَبتِذالُ نِعَمِ اللّه ِ بالفِعالِ أحَبُّ إلَيهِ مِن ابتِذالِها بالمَقالِ ، و قد قالَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ : «و أمّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» . فقالَ عاصِمٌ : يا أميرَ المؤمِنينَ ، فعلى ما اقتَصَرتَ في مَطعَمِكَ علَى الجُشوبَةِ و في مَلبَسِكَ علَى الخُشونَةِ ؟! فقالَ : وَيحَكَ ! إنّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ فَرَضَ على أئمَّةِ العَدلِ أن يُقَدِّروا أنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاس ، كَيلا يَتَبيَّغَ .بالفَقيرِ فَقرُهُ ، فألقى عاصِمُ ابنُ زِيادٍ العَباءَ و لَبِسَ المُلاءَ .
ترجمه فارسی
الكافى : امام على عليه السلام ـ آنگاه كه ربيع بن زياد از برادر خود، عاصم، به امير المؤمنين عليه السلام شكايت كرد كه پشمينه پوشيده و از پوشيدن لباس هاى نرم و لطيف خوددارى مى كند و از دنيا دورى گزيده و با اين كار، همسر خود را ناراحت و فرزندانش را اندوهگين كرده است ـ فرمود : عاصم بن زياد را نزد من آوريد. او را خدمت حضرت آوردند. چون امام او را ديد چهره درهم كشيد و فرمود : تو از همسرت خجالت نكشيدى؟ تو به فرزندانت رحم نكردى؟! آيا خيال مى كنى كه خداوند چيزهاى خوب و پاكيزه را بر تو حلال كرده و با اين حال دوست ندارد تو از آنها استفاده كنى؟ تو در نزد خدا كوچكتر از آنى كه بخواهد با تو چنين كند! مگر نه اينكه خداوند مى فرمايد : «و زمين را براى استفاده مردمان قرار داد كه در آن ميوه و نخل ها با خوشه هاى غلافدار است». و مگر نه اينكه مى فرمايد : «دو دريا را [به گونه اى ]روان كرد كه با هم برخورد كنند. ميان آن دو حدّ فاصلى است كه به هم تجاوز نمى كنند ـ تا آيه ـ از هر دو دريا مرواريد و مرجان بر آيد». پس، به خدا سوگند كه بهره بردارى عملى از نعمت هاى خدا نزد او محبوبتر از به زبان آوردن آنهاست. خداوند عزّ و جلّ فرموده است : «و نعمت پروردگارت را بازگو كن» . عاصم عرض كرد : اى امير المؤمنين! پس چرا خود شما به خوراك گلو آزار و به جامه درشت اكتفا كرده اى؟ حضرت فرمود : واى بر تو! خداوند عزّ و جلّ بر پيشوايان عدالت، واجب ساخته است كه خود را با مردم فقير برابر دارند تا فقر و نادارى، فقير را آزرده و برآشفته نگرداند. پس عاصم بن زياد پشمينه را كنار انداخت و جامه نرم پوشيد.
الكافي : 1 / 410 / 3.