فَدَکْ
فَدَ کْ قریهای در نزدیکی خَیبَر و به فاصِلَه صد و سیکیلومتری ازمدینه قرار دارد . پساز فَتْحِ خَیبَر ، یهودیانِ ساکنِ فَدَ کْ پیشنهاد کردند که نصفِ فَدَکْ را بدونِ خونریزی و جنگ در اختیارِ رسول خدا(ص) قرار دهند .
آنحضرت پیشنهادِ آنان را پذیرفتند و چون این ملک بدونِ جنگ و خونریزی بدست آمده بود ، بر طبقِ آیه 6 سُورَهحَشْر ، سرمایه خاصِّ آنحضرت منظور گردید .
6) وَ مَا اَفَاءَاللهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما اَوْجِفْتُمْ عَلَیهِ مِنْ خَیلٍ وَ لا رِکابٍوَ لَکِنَّ اللهَ یسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلی مَنْ یشَاءُ ...
و آن چه را که خدا از مال آنان به رسولش بازگردانْد ، چیزی است که شما (زحمتی نکشیدهاید و) بر آن هیچ اسب و شتری نتاختید و لیکن خدا ، رسولانش را بر هر که بخواهد مسلّط میگردانَد و خدا بر هر چیز توانا است .
حضرت محمّد(ص) فَدَ کْ را در اختیارِ فاطِمَهسلام الله علیها قرار دادند . پساز رحلتِ رسول خدا(ص) ، خَلیفَه وقت با بیانِ این که آنحضرت فرمودهاند : پیامبر ان از خود ارث باقی نمیگذارند ، فَدَ کْ را از دستِآنحضرت خارج کرد .
زَهْرای اَطْهَر سلام الله علیها به این اقدامِ خَلیفَه معترض شدند و با حضور در مسجد ، ضِمنِ انجامِ بحثی منطقی و مستدلّ با اَبوبکر ، وی را مُجاب نموده و به اعتراف واداشتندکه فَدَ کْ متعلِّق به آنحضرت میباشد . نقل است خَلیفَه پذیرفتفاطِمَه سلام الله علیها بر حقّ است و بنا به فرموده پیامبر (ص) ، آن بانوی بزرگوار جُز حقّ ، بر زبان نمیآوردندفلِذا طَی نامَهای دستورِ واگذاری فَدَ کْ به ایشان را صادر کرد . عُمَر در همان زمان ،به محضِ اطّلاع و رُؤْیتِ نامَه مذکور ، آنرا پاره کرده و مانعِ اجرای فرمانِ خَلیفَه میشود .
فَدَ کْ در دورانِ خُلَفای بعد نیز چندینبار به فرزندانِحضرت فاطِمَهسلام الله علیها اِعادَه و مجدّداً بازپسگرفته شد . اوّلین خَلیفَهایکه آن را به فرزندانِ حضرت علی(ع) برگردانید ، عُمَر بن عَبْدالعَزیزبود .
اِبن اَبی الحَدید میگوید : داستانِ زَینَب بنت رسول الله(ص) را که به مناسبتِ برگزاری مراسِمِ ازدواج با اَبوالعاص بن رَبیع ،گردنبندی ازحضرتِ خَدیجَهکُبْرَی سلام الله علیها دریافت کرده و پس از اِسارَتِ شوهرش در جنگ بَدْرْ ، آن را به عنوانِ فِدیه آزادی وی ، برای پدرِ بزرگوارش فرستاده بود ، نزدِ استادم : اَبوجَعْفَر بَصَری عَلَوی خواندم . او آن را تصدیقکرده و سپس پرسید :آیا مقامِ فاطِمَه سلام الله علیها بالاتر از زَینَب نبود ؟ آیا شایسته نبود که خُلَفاء ،قلبِ اُمِّ اَبیهاسلام الله علیها را با پسدادنِ فَدَ کْ شاد میکردند !؟ من گفتم : چون بر طِبقِ روایت ، پیامبر ان چیزی به ارث نمیگذارند ، فَدَ کْ مالِ مسلمانان بودهو نمیتوانستند آن را به دخترِ رسول خدا(ص) بدهند ؟ استادم گفت : مگر گردنبندِ فِدْیه آزادی اَبوالعاص ، متعلِّق به مسلمانان نبود ؟ گفتم : پیامبر (ص) صاحبِ شریعت بود و اختیارِ تنفیذِ حکم داشت امّا خُلَفاء چُنین اجازَهای نداشتند . وی گفت : قرار نبود که فَدَ کْرا جبراً از مسلمانان بگیرند و به ایشان بدهند . چرا خَلیفَه همانندِآنحضرت در میانِ اصحاب برنخاست و نگفت : مردم ! زَهْراء سلام الله علیها دخترِ پیامبر (ص) شماست . او میخواهد مانندِ زمانِ پدرش ، نخلستانهای فَدَ کْ را در اختیار داشته باشد . آیا حاضرید با طیبِ نَفْسْ ،فَدَ کْ راپس بدهید ... !؟اِبن اَبی الحَدید در پایان مینویسد : من در برابرِ بیاناتِ شیوای اَبو جَعْفَر ، پاسخی نداشتم و فقط به عنوانِ تأییدِ سخنِ او گفتم :اَبوالْحَسَن عَبْدالجَبّار نیز چُنین اعتراضی به خُلَفاء دارد و میگوید : اگرچه رفتارِ آنان بر طِبقِ شرع بوده ولی احترامِ فاطِمَه سلام الله علیها و مقامِ او ملحوظ نگردیده است .
منبع: سیمای صدر اسلام، علی شهبازی، 1392، سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران
1- مغازی واقدی ، ج 2 ، ص 707 - 706 .
2- شرح نهج البلاغةِ اِبن اَبی الحَدید ، ج 16 ، ص 233 الی 236 .
3- فروغ ابدیّت ، ج 1 ، ص 20– 519 ، به استناد شرح نهج البلاغة اِبن اَبی الحَدید ، ج 14 ، ص 191.